اگر شما باور دارید که از شغل بازاریابی و فروش تلفنی نمیتوانید درآمد زیادی داشته باشید و فروشهای میلیاردی را تجربه کنید، حتماً نمیتوانید درآمد بیشتری کسب کنید؛ چون این واقعیت زندگی شماست. از طرفی، بازاریابان و فروشندگانی هستند که از همین حرفه درآمدهای زیادی دارند. خب، پس چرا شما نمیتوانید؟ احتمالاً شما دلیل آن را به موقعیت، وضعیت اقتصادی، ویژگیهای خانوادگی، پدر و مادر و همسر و... ربط میدهید. اینها همان دلایلی است که من قصد دارم در این کتاب برای شما توضیح دهم.
برای همین است که شما از واقعیتی که در زندگی دارید حمایت میکنید
...
و میتوانید صدها دلیل برای اثبات واقعیت زندگی خودتان برای دیگران بیاورید. مثلاً میگویید این واقعیت وجود دارد که فقر هست، بدبختی و بیپولی هست، ورشکستگی هست و... ، اگر من با شما مخالفت کنم صد دلیل میآورید تا واقعیتهای زندگی خودتان را به من ثابت کنید. جالب اینجاست که من هم میتوانم به شما ثابت کنم واقعیت زندگیام جور دیگری است: اینجا همه خیلی خوشبخت و ثروتمند هستند و همه کسبوکار عالی و پُررونقی دارند. نه حرف شما غلط است، نه حرف من. هرچه افکار جدیدِ بیشتر و بهتری ایجاد شود ارتقای مدار بهآرامی صورت خواهد گرفت.
اگر شما با افرادی مواجه میشوید که بازاریابی و فروش تلفنی انجام میدهند و درآمد آنها در حدود درآمد شماست، این اتفاقی نیست؛ شما در فرکانس آن اشخاص هستید. اگر با افرادی برخورد میکنید که از نحوۀ برخورد مدیران سازمانشان ناراحت هستند بهسبب افکار شماست. در بخشهای قبلی گفتم که دلیل اتفاقات و اوضاع اطراف خود را به گردن شرایط بیرونی نیندازید. دنیا آن چیزهایی را به شما نشان میدهد که به آن توجه بیشتری میکنید.