بنر بالای صفحه
مردگان بی کفن و دفن
مردگان بی کفن و دفن مردگان بی کفن و دفن

فروش ویژه

کتاب مردگان بی کفن و دفن

معرفی کتاب مردگان بی کفن و دفن

(2)
کتاب مردگان بی کفن و دفن (نمایش نامه)، اثر ژان پل سارتر ، با ترجمه پری صابری ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول توسط انتشارات قطره ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
موجود
قیمت ایده بوک: 75,000 21%

59,250

75,000 21% 59,250
دسته بندی های مرتبط با این محصول را هم ببینید

نمایشنامه

محصولات مرتبط

(4)
26%
فروش ویژه
(5)
1%
(5)
21%
فروش ویژه
(2)
21%
فروش ویژه
(4)
26%
فروش ویژه
(5)
21%
فروش ویژه
(2)
قیمت قبل
(4)
قیمت قبل
(4)
26%
فروش ویژه
(2)
19%

مشخصات محصول

نویسنده: ژان پل سارتر ویرایش: -
مترجم: پری صابری تعداد صفحات: 108
انتشارات: قطره وزن: 130
شابک: 978601501193323 تیراژ:
اندازه (قطع) : رقعی سال انتشار -

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

(نمایشنامه فرانسه،قرن 20م)

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

لوسی: ژان!

ژان: هیچی نگو. اسم مرا نیاور. بیا کنار دیوار، چون ممکن است از لای سوراخ کلید ما را نگاه کنند. (به لوسی نگاه می‌کند) تو اینجایی! تو اینجایی! فکر می‌کردم که دیگر تو را هرگز نمی‌بینم. اینجا کی هست؟

لوسی: کانوریس.

هانری: هانری.

ژان: شماها را خوب تشخیص نمی‌دهم. پی‌یر و ژاک…؟

هانری: آره.

ژان: این پسربچه هم اینجاست؟ طفلک بدبخت: (با صدای کلفت و تند) امیدوارم بودم که شماها مرده باشید.

هانری: (با خنده) هرکاری که توانستیم کردیم.

ژان: گمان نمی‌کنم. (به لوسی) تو چته؟

لوسی: اوه! ژان، چه بد شد. پیش خودم می‌گفتم: حالا او رفته گرنوبل، توی خیابان‌ها می‌گردد، ... کوهستان‌ها را نگاه می‌کند… و… و… ولی چه بد شد: دیگر همه چی تمام شد.

ژان: زنجموره نکن. من شانس زیادی دارم که خودم را نجات بدهم.

هانری: چطور شد تو را گرفتند، مگر لو رفتی؟

ژان: هنوز نه. ولی توی راه وردون گیر یکی از دژبان‌ها افتادم. گفتم من اهل سیمیه یکی از قصبچه‌های کوهپایه هستم. مرا گرفتند آوردند اینجا، تا بروند بپرسند، ببینند راست گفته‌ام یا نه.

لوسی: ولی آخر در سیمیه می‌روند؟

ژان: آنجا رفقایی دارم، خودشان می‌دانند چکار کنند. من اینجا نمی‌مانم، می‌روم بیرون. (مکث) واجب است من بروم بیرون، رفقا خبر ندارند.

هانری: (سوت می‌زند) کاملاً صحیح است (مکث) خوب عقیدۀ تو چیه؟ آیا ما تیرمان به سنگ خورده است؟

ژان: از جای دیگر کارمان را از سر می‌گیریم.

هانری: تو، تو کار را از سر می‌گیری؟

(صدای پا در راهرو به گوش می‌خورد.)

کانوریس: دور او جمع نشوید. نباید ما را ببینند که داریم با او حرف می‌زنیم.

ژان: چه خبره؟

هانری: سوربیه را برگردانیدند.

ژان: آه، از او…

هانری: آره از او شروع کرده‌اند.

(سربازان درحالی‎که زیر بغل سوربیه را گرفته‌اند وارد می‌شوند. سوربیه روی یکی از صندوق‌ها می‌افتد. سربازان بیرون می‌روند.)

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

ژان پل سارتر

ژان پل سارتر

زادۀ بیست‎و‎یکمین روز ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس. سارتر را می‎توان از تأثیرگذارترین فیلسوفان، منتقدان، نویسندگان و فعالین سیاسی سدۀ بیستم دانست. در کتاب کلمات که زندگی‎نامۀ کودکی‎اش، به قلم خود اوست، اشاره شده که سارتر تا ۱۰ سالگی، بیشتر خانه‌نشین بود و ارتباط بسیار کمی با مردم داشت. این کودکِ تیزهوش و در عین حال گوشه‎گیر، در میان انبوهی از کتاب‌ها پرورش یافت.

در حوزه‌های نمایش‌نامه‌ نویسی، فیلم‌نامه نویسی و روزنامه‌نگاری فعالیت داشته است و یکی از افراد تاثیرگذار ادبیات فرانسه بشمار می‌آید.

پدر او نظامی بود و در سنین کودکی پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدرش، به همراه مادر نزد پدربزرگ خود که معلم زبان آلمانی بود رفتند. در سال‌های کودکی خواندن و نوشتن به زبان آلمانی و فرانسوی را آموخت.

در سال ۱۹۲۲ دیپلم گرفت. تحصیل در دانش‎سرای عالی پاریس به همراه پل نیزان، دوست و یار غار او، در رشته آموزگاری از تأثیرگذارترین ادوار زندگی اوست. در همین دوره بود که سارتر به همراه نیزان، دست به انتشار مجله‌ای در دانش‎سرا زد.

در کودکی بینایی چشم راست خود را بدلیل آب‌مروارید از دست داد و در ۱۹۷۳ بینایی خود را کاملا از دست داد و دیگر قادر به نوشتن نبود.

انسان محکوم به آزادی است. این جمله چکیده و عصارۀ نحلۀ فکری سارتر است. او به آزادی بنیادی انسان، اعتقاد داشت و این اعتقاد فلسفی را در رمان تأثیرگذارش، یعنی تهوع، و همچنین کتاب هستی و نیستی، تشریح کرده است.

اعتقاد به باورهای چپ، بخش دیگری از حیات فکری اوست. همچنین در سال ۱۹۶۴، نوبل ادبی به سارتر رسید، جایزه‌ای که سارتر از پذیرش آن سر باز زد. او در نامه‌ای به آکادمی نوبل نوشت که نمی‌خواهد نامش در میان برندگان این جایزه قرار گیرد. او تمایلی نداشت که نامش با سازمانی مرتبط شود.

ژان پل سارتر در سال ۱۹۸۰ درگذشت. خاکسترش در مون‌پارناس در فرانسه به خاک سپرده شده است.

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، هستی و نیستی، ادبیات چیست؟، دست‌های آلوده، شیطان و خدا، کار از کار گذشت، مرده‌های بی‎کفن و دفن و خلوتگاه عناوین تعدادی از آثار اوست.


مترجم

مختصری درباره مترجم

پری صابری

زادۀ نخستین روز فروردین ۱۳۱۱ در کرمان. تالار مولوی در تهران، جایی است که علاقه‌مندان به تئاتر، احتمالاً اجراهای زیادی را در آن دیده‌اند، این تالار به همت پری صابری در تهران تأسیس شده است.

وی همچنین مؤسس گروه تئاتر پازارگاد نیز هست. پایان تحصیلات متوسطه برای او مصادف بود با رفتن به پاریس، برای تحصیل در رشتۀ سینما و تئاتر.

در آن دوران بود که صابری، فیلم کوتاهی نیز با موضوعیت یکی از رباعیات خیام ساخت. این فیلم کوتاه در سال ۱۹۵۴، به عنوان بهترین فیلم دانشجویی در آن سال نیز انتخاب شد. سال ۱۳۲۴، سال نخستین بازگشت او به ایران بود. در این حین او به ترجمۀ ادبیات نمایشی پرداخت که ازجمله مهم‌ترین متن‌هایی که ترجمه کرد می‌توان از نمایشنامۀ کرگدن، اثر اوژن یونسکو نام برد.

اواخر دهۀ پنجاه بود که صابری یکبار دیگر از ایران خارج شد و فعالیت‌های تئاتری خود را این‌بار در ایالات متحده پیگیری کرد. ازجمله فعالیت‌های تئاتری او در این برهه، نوشتن و اجرای نمایشنامه‌ای دربارۀ زندگی فروغ فرخزاد بود که در لس‌آنجلس هم اجرا شد و با استقبال خوبی همراه بود.

اما صابری، برای دومین‌بار تصمیم به بازگشت به وطن گرفت. این بازگشت همراه بود با کار روی نمایشنامه‌هایی بر پایه زندگی سهراب سپهری و همچنین متنی با الهام از هفت شهر عشق عطار نیشابوری.

فعالیت‌های هنری پری صابری در نهایت سبب شد در سال ۲۰۰۴، کشور فرانسه نشان لژیون دونور را به او اهدا کند.

ترجمۀ نمایشنامه‌هایی چون مردگان بی‌کفن و دفن، کالیگولا، یرما و کرگدن و همچنین تألیف آثاری چون رند خلوت‌نشین، سوگ سیاوش، یوسف و زلیخا و کوروش کبیر ازجمله فعالیت‌های هنری پری صابری است.

پری صابری

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید