بنر بالای صفحه
ادبیات امروز مجموعه داستان46
ادبیات امروز مجموعه داستان46

فروش ویژه

کتاب ادبیات امروز مجموعه داستان46

معرفی کتاب ادبیات امروز مجموعه داستان46

(5)
کتاب ادبیات امروز،مجموعه داستان46 (کفش های خدمتکار و داستان هایی دیگر)، اثر برنارد مالامود ، با ترجمه امیرمهدی حقیقت ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1398 توسط انتشارات افق ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
موجود
قیمت ایده بوک: 130,000 22%

101,400

130,000 22% 101,400

محصولات مرتبط

(5)
26%
فروش ویژه
(2)
26%
فروش ویژه
(2)
1%
(4)
26%
فروش ویژه
(2)
26%
فروش ویژه
(5)
26%
فروش ویژه
(4)
قیمت قبل
(2)
26%
فروش ویژه

مشخصات محصول

نویسنده: برنارد مالامود ویرایش: -
مترجم: امیرمهدی حقیقت تعداد صفحات: 232
انتشارات: افق وزن: 266
شابک: 9789643699482 تیراژ:
اندازه (قطع) : رقعی سال انتشار 1398

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

مجموعه داستانی است از برنارد مالامود، نویسندۀ امریکایی. فلانری اوکانر، داستان‌نویس، در نامه‌ای به دوستش می‌نویسد: «نویسنده‌ای پیدا کرده‌ام که از هر داستان‌نویس دیگری، از جمله خودم بهتر است. به کتابخانه برو و کتابی از برنارد مالامود بگیر.»

داستان‌های کوتاه برنارد مالامود سر راست‌اند، غمبارند و خنده‌دار و خرده‌ریزهایی غیر عادی را از چیزهای عادی زندگی بیرون می‌کشند. برنارد مالامود، داستان‌نویس امریکایی، برندۀ جوایز ملی کتاب امریکا، پولیتزر و او.هنری است.

او در کنار ریموند کارور، ریچارد فورد، فیلیپ راث و سال بلو از نویسندگان به‌نام قرن ... بیستم امریکاست. پس از مرگ این نویسندۀ نامدار در سال ۱۹۸۶، جایزۀ سالانه‌ای به نام او، به بهترین نویسندۀ داستان‌های کوتاه اهدا می‌شود.

این کتاب گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه اوست که بیشتر آن‌ها برای اولین‌بار است که به فارسی ترجمه و منتشر می‌شوند.
کفش‌های خدمتکار، مجموعۀ ۱۵ داستان کوتاه از مالامود است که در این کتاب گردآوری شده‌اند.

باران بهاری، بقالی، عزادارها، مرگ من، آسانسور، خنگ‌ها اول، قبر گمشده و کتاب‌خوانی در تابستان عناوین تعدادی از داستان‌های این مجموعه‌اند.

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

ته بقالی نشسته بودند و روزن، بازاریاب شرکت جی‌انداس، همان‌طور که ته سیگار برگش را کنج دهانش می‌جوید، تند و یکنواخت، فهرست کپی شدۀ اقلام موجود برای فروش را می‌خواند. فهرست را به جلد دفترچۀ بزرگ سفارش‌هایش که برگه‌های صورتی داشت، سنجاق کرده بود. آیدا کاپلان چانۀ کوچک و گوشتالویش را بالا داده بود و بادقت گوش می‌کرد. وقتی روزن به محصولات ویژۀ هفته و قیمت آن‌ها رسید، سرش را بلند کرد. از دست شوهرش حرص می‌خورد چون از چشم‌هایش پیدا بود گوش نمی‌کند.

بُراق گفت: سام. «لطفاً به روزن گوش کن.»

سام که حواسش جای دیگری بود گفت: «گوشم باهاشه.» سام، مرد چاقی ... بود با شانه‌های پهنِ‌افتاده و موهای رو به سفیدی که زیر نور چراغ بزرگ و بی‌حبابِ مغازه، سفیدتر هم می‌زد. نور تند چراغ، چشم‌هاش را می‌زد و آب از کنار پلک‌های سرخ‌شده‌اش راه افتاده بود. خسته بود و پشتِ هم خمیازه می‌کشید.

روزن چند لحظه مکث کرد و عیب‌جویانه به بقال لبخند زد. بعد هیکل درشتش را روی صندلی بدون پشتی جابه‌جا کرد و راحت‌تر نشست و به خواندن یک‌نواخت فهرست اقلام غذایی ادامه داد: مربای انگور جی‌انداس، دو جین، یک دلار و هشتاد سنت، ژله انگور جی‌انداس، دوجین، یک دلار و شصت سنت، خردل گلدن، کارتنی دو دلار و هفتاد و شش سنت، آب گریپ‌فروت شماره دو جی‌انداس، دو جین یک دلار، آرد گندم هکرز، یک کیلو و هفتصد گرمی، نیم‌خمره، دو دلار و پنجاه و دو سنت…

روزن ناگهان مکث کرد، سیگارش را درآورد و گفت: «خب، چی میگی سام، می‌خوای کمِ کم یه قلم سفارش بدی یا نه؟»

سام کمی وول خورد و گفت: «بخون. می‌شنوم.»

آیدا گفت: «می‌شنوی، آره، ولی حواست رو نمی‌دی بهش.»

روزن، باز ته سیگار خیسش را لای دندان‌ها گذاشت و خواندن را از سر گرفت: «شاه‌ماهی دودی، دو جین، دو دلار و چهل سنت، ژله، دو جین، شصت و پنج سنت، دسر ماست، دو جین، یک دلار.»

سام مدتی خودش را مجبور کرد گوش کند، بعد حواسش پرت شد. فایده‌اش چه بود؟ بله، قفسه‌ها خالی بودند و دکان جنس لازم داشت ولی پولش کجا بود که چیزی سفارش بدهد؟ از وقتی سوپر ای‌اندپی توی محل، شعبه زده بود، فروش دکان از نصف هم کمتر شده بود. رسیده بود به هفته‌ای صد و شصت دلار، فقط کفاف اجاره‌اش را می‌داد، با گاز و برق و کمی خرده خرج. حس سنگین فلاکت، قلبش را چلاند. روزی هجده ساعت، از شش صبح تا نصفه شب، نشستن ته بقالی به انتظار یک مشتری که پی یک بطری شیر و یک قرص نان و شاید، شاید، یک قوطی ساردین آمده باشد. نوزده سال کار، این هم آخرش! نوزده سال سر پا ایستادن. آن‌قدر یک‌بند سرپا ایستاده بود که پاهاش واریس گرفته بود و رگ‌هاش سفت و چغر شده بود و هر قدمی که برمی‌داشت، با درد همراه بود. برای چی؟ که چی؟ احساس فلاکت دلش را پر کرد. لرزید. حالش بد شد.

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

برنارد مالامود

برنارد مالامود

در حال حاضر مطلبی درباره برنارد مالامود نویسنده ادبیات امروز مجموعه داستان46 در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


مترجم

مختصری درباره مترجم

امیرمهدی حقیقت

امیرمهدی حقیقت زاده سال ۱۳۵۳ در تهران است. سال ۱۳۸۰ برای او سال خوش یمنی بود چرا که نخستین ترجمه‌ی او یعنی ترجمه‌ی کتاب مترجم دردها در این سال منتشر شد.

از جمله نکات جالب پرونده‌ی کاری امیرمهدی حقیقت این است که او هم در گروه سنی کودک و نوجوان و هم برای بزرگسالان ترجمه‌های درخشانی در پرونده کاری خود دارد.

حقیقت تا کنون از نویسندگانی همچون جومپا لاهیری، سام شپارد، ایزاک بشویس سینگر، دینو بوتزاتی، ترومن کاپوتی و… آثاری را ترجمه کرده است. جومپا لاهیری در سال ۲۰۰۸ با امضای یک قرارداد رسمی، کپی رایت کتاب خود، خاک غریب را در زبان فارسی با ترجمه امیرمهدی حقیقت واگذار کرد.

امیرمهدی حقیقت

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید