- قبل از غروب خورشید باید تصمیم بگیرید که هدف مهم شما در زندگی کدام است. پس از این‌که تصمیم گرفتید، باید این هدف را به شکل واضح و روشن روی ورق کاغذی بنویسید. نوشته شما باید به قدری واضح باشد که هر کس بتواند آن را به‌راحتی بخواند و درک کند. این کتاب کمک می کند تا خودمان را بهتر بشناسیم، نگاهمان را به زندگی زیبا تر می کند و زندگیمان را جهت دار می کند. میزان رضایت مندی هر انسان از زندگی اش رابطه مستقیمی با میزان جهت دار بودن زندگی اش دارد. برای خواندن کتاب "گذر از موانع ذهنی" باید در ابتدا یک کار متفاوت انجام دهید. از شما می خواهم که در حین خواندن این
- کتاب که زبان ساده ای هم دارد و احتمالا وقت آن چنانی هم از شما نمی گیرد خودتان را رها کنید. منظور این است ذهنتان را باز بگذارید. خوب است بدانید هیچ چیزِ جامدی در جهان وجود ندارد و اگر حتی سخت ترین اشیاء را هم از فاصله خیلی خیلی نزدیک نگاه کنیم می بینیم در آن جا هم، همه چیز آزاد و روان است و زندگی در جریان. اما یک جسم جامد در این جهان و عالم وجود دارد و آن هم ذهن انسان است که بواسطه ی اتفاقات بسیار زیادی و ایجاد موانع ذهنی به یک جسم جامد و سخت تبدیل شده است. در واقع ما قربانیان قربانیان هستیم، که سرانجام باید به دست من و شما این سیکل معیوب از بین برود و نسلی نو و جدید خلق کنیم. اگر باورهای قبلی خودت را درحین خواندن این کتاب (البته فقط در حین خواندن این کتاب، بعد از آن انتخاب با خودِ توست) کنار بگذاری اتفاقاتی که برای شما رخ می دهد به قرار زیر است ان شاء الل . عظمت درونی خودت را بهتر می شناسی... اگر با خودت قهری ، بهترین دوستت خودت می شوی... اهمیت حضورت را در این دنیا متوجه می شوی... به این درک خواهی رسید که تو انتخاب شده ای... اطرافیانت بیش از پیش تو را دوست خواهند داشت... تمرکز و انرژِی ات برای رسیدن به اهدافت در یک جا جمع می شود... برخی از ویژگی های مهمِ افراد موفق را می شناسی... با تکنیک هایی که می توانی به قلّه ی اهدافت برسی آشنا می شوی... بیش از پیش به آرامشِ درونی خواهی رسید. و ........................ در نهایت مقدمه ای از رسیدن به موفقیت را می آموزی. وقتی می گویم (موفقیت) منظورم "رسیدنِ یک فرد به مجموع اهداف زندگی اش است، که نتیجه ی آن یک آرامش روحی و یک آسایش مالی است و من این موفقیت را موفقیت پایدار می نامم" قسمتی از کتاب:آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی‌ها موفق می‌شوند و از جماعتی دیگر، موفقیت فرار می‌کند؟ این سؤالی است که برای ناپلئون هیل در اوایل دوران کودکی‌اش مطرح شد و او در تمام مدت عمرش برای یافتن جواب این سؤال وقت صرف کرد. هیل برای پیدا کردن جواب این سؤال که چرا بعضی‌ها موفق می‌شوند و میلیون‌ها نفر از آن محروم باقی می‌مانند، از روشی استفاده کرد که هیچ‌کس تا آن زمان به‌کار نبرده بود.
