بنر بالای صفحه
عروس قریش
عروس قریش

کتاب عروس قریش

معرفی کتاب عروس قریش

(2)
کتاب عروس قریش، اثر مریم بصیری ، با ترجمه مترجم پیوند جلالی - تینا کریمی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1398 توسط انتشارات اسم ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی پالتوئی، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات مرتبط

(2)
26%
فروش ویژه
(2)
قیمت قبل
(2)
26%
فروش ویژه
(4)
21%
فروش ویژه
(2)
26%
فروش ویژه
(2)
26%
فروش ویژه
(4)
قیمت قبل
(2)
26%
فروش ویژه
(4)
قیمت قبل
(2)
26%
فروش ویژه

مشخصات محصول

نویسنده: مریم بصیری ویرایش: -
مترجم: مترجم پیوند جلالی - تینا کریمی تعداد صفحات: 320
انتشارات: اسم وزن: 249
شابک: 9786226019033 تیراژ:
اندازه (قطع) : پالتوئی سال انتشار 1398
نوع جلد : شومیز

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

یکی از گونه‌های شناخته‌شده‌ی جهان رمان، روایت‌های زندگینامه‌ای است که چنانچه بر اساس بستر شخصیت‌های دینی روایت شده باشند مخاطب را با لایه‌ها و وجوه دیگری از این شخصیت‌ها آشنا می‌کند.

رمان عروس قریش نوشته مریم بصیری و چاپ نشر اسم، یکی از همین رمان‌هاست که بر بستر زندگانی پدر و مادر پیامبر اسلام (ص) روایت خود را به پیش می‌برد.

مریم بصیری نویسنده‌ی کتاب که نگارش آثار داستانی متعدد و انجام کارهای پژوهشی را در پرونده کاریِ خود دارد، در این اثر با انتخاب زندگی و زیست آمنه و عبدالله‌بن عبدالمطلب داستانی خوشخوان از زندگی این دو بزرگوار به دست ... می‌دهد.

خبر با باد و باران در مکه پیچید. خبر از سر کوه صفا تا مروه بر بال باد رفت و در دامنه‌ی ابوقُبیس و قُعیقعان همراه باران روان شد و همه دریافتند زیباترین جوان شهر به خواستگاری زیباترین دختر مکه رفته است.
همه شنیدند، زن و مرد؛ اما هنوز بودند دخترانی که به شنیده‌هایشان باور نداشتند…

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

زمانه‌ی جاهلیت اُولی با آمدن ابراهیم به سر آمد؛ حال هنگام آن است که با آمدن فرزند تو جاهلیت اُخری نیز به سر آید.

آمنه نمی‌دانست رویا او را در ربوده بود و یا خودش داشت رویاهایش را رنگ می‌زد، فقط مردی را دید که گفت نامش ادریس پیامبر است و او را به تولد پیامبر عظیم‌الشانی نوید می‌دهد.

از جا پرید. شب بود هنوز. ام ایمن را خواب ربوده بود و مادرش را نیز. چشمانش را بست و دوباره در عطر خوش خواب و رویا غرق شد. اگر چهره‌ی زیبای مردش را در خواب نمی‌دید اصلا فکرش را هم نمی‌کرد به آن سرعت قوت قلب پیدا کند و نبودِ عبدالله را تاب بیاورد و توان برخاستن داشته باشد.

شب ... عروسی‌اش را به خواب دیده بود، شبی که دختران بسیاری به عشق چهره‌ی نورانی مرد بر سر راه عبدالله ایستاده و هنوز از او خواستگاری می‌کردند؛ ولی مرد بی توجه به آنان به سراغ آمنه آمده بود، آمنه‌ای که چشم جوانان مکه به درِ خانه‌اش بود و چشم او به عبدالله.

صدای هلهله‌ی زنان را در خواب می‌شنید و صداهایی که به او مبارک باد! می‌گفتند که به دل جوانی راه پیدا کرده است که دل زنان مکه در گرو عشق اوست، همان زنانی که به زبان شادباش می‌گفتند و در دل، کینه عبدالله را می‌گرفتند، همان زنانی که در اندیشه‌ی عبدالله بودند؛ و عبدالله در اندیشه‌ی او.

بعد از آن خواب‌ها بود که آمنه فقط گه گاه در خلوت خودش برای عبدالله می‌گریست. دیگر کسی در میان زنان اشک ریختن عروس عبدالله را ندید. کسی بی تابی او را ندید. آمنه احساس می‌کرد مردش همه جا حضور دارد. از عطر حضور او دلش مالامال از امید می‌شد. در میان سر و صدای اطرافیان، فقط صدای عبدالله را می‌شنید و بس. دیگران باید چندین بار صدایش می‌زدند تا متوجه آنان بشود. در عمق دلش شاد بود، عبدالله ترکش نکرده بود، عبدالله با او بود؛ ولی شیرینی‌اش به همان بود که دیگر کسی عبدالله را نمی‌دید. عبدالله فقط متعلق به آمنه بود، بدون نگاه‌ها و طعنه‌های مردمان مکه.

-می‌دانم عبدالله! می‌خواهی بگویی به قولت پایبند بودی و مرا تنها نگذاشتی. می‌خواهی بگویی همیشه با منی و از ما مراقبت می‌کنی. اما می‌خواهم قول دیگری از تو بگیرم. قول بده وقتی هنگام مرگ فرا رسید، عروست را نیز به نزد خودت فرا بخوانی تا هر دو در یک دیار سر بر خاک گذاشته باشیم.

ام ایمن از پشت پنجره، نگاهش به آمنه افتاد. داشت لباس‌های عبدالله را می‌نگریست و با آن‌ها حرف می‌زد. خواست چیزی بگوید اما صدایش را گم کرده بود انگار. قدمی به جلو برداشت تا به اتاق برود و زن را دلداری بدهد؛ اما ناگهان دو قدم به عقب بازگشت. آمنه احتیاجی به دلگرمی او و دیگران نداشت. دلش گرم بود که لباس‌ها را در آغوش گرفته بود و لبخند می‌زد.

آمنه با خیال مرد متوفایش خوش بود و نور پیشانی‌اش با آرامش و توکلش بر خداوند درخشان‌تر می‌شد. زن اگر دستاری بر سر نمی‌بست، هر بیننده‌ای می‌توانست ساعت‌ها بنشیند و غرق نور زیبای پیشانی او شود.

اگر خانه‌نشینی پیشه نمی‌کرد هر روز مردم مکه راه را بر او می‌بستند و بر رخسارش چشم می‌دوختند. آمنه قدر خودش را می‌دانست، قدری که به واسطه‌ی جنین درون شکمش یافته بود. مواظب بود نگاه هیچ شورچشمی بر او و زندگی‌اش نیفتد. هر روز با خیال شویش نخ می‌ریسید و دوباره برای کودکش لباس می‌دوخت.

هر سوزن را به نام خدا بر پارچه فرو می‌برد و به یاد عبدالله بیرون می‌کشید و مطمئن بود که مرد هرگز در هیچ شرایطی ترکش نمی‌کند.

با عبدالله زمزمه می‌کرد و به زمزمه‌های جنین گوش می‌داد. همه‌ی عالم در همان دو صدا خلاصه شده بود و آمنه هیچ اندوهی در دنیا نداشت انگار.

نویسنده

مختصری درباره نویسنده

مریم بصیری

مریم بصیری

در حال حاضر مطلبی درباره مریم بصیری نویسنده عروس قریش در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


مترجم

مختصری درباره مترجم

مترجم پیوند جلالی

در حال حاضر مطلبی درباره مترجم پیوند جلالی مترجم کتاب عروس قریش در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.

مترجم پیوند جلالی

تینا کریمی

در حال حاضر مطلبی درباره تینا کریمی مترجم کتاب عروس قریش در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.

تینا کریمی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید