- نمايشنامهي جاويدان داستان عشق و صداقت است. عشق به بشريت و عشق به همنوع. اينکه خوشبختيِ شخص، به تنهايي مفهوم ندارد و بايد در جستوجوي شادي و سعادت جمعي بود. اينچنين است که باريس، قهرمان داستان از عشق خود دل ميکند و جانبرکف براي سعادت همميهنانش به جنگ ميرود. رُزوف در اين اثر به زيبايي سياهي جنگ را به تصوير ميکشد: «جنگ تمام ميشود، اما سايهي اين غم تا چندين سال بعد هم بر سرِ زمين سنگيني خواهد کرد... جنگ، دنياي درون انسانها را زير و رو ميکند و اين يکي از وحشتناکترين عواقب آن است.» او از زندگي و جاودانگي نيز مينويسد. سالهاي جنگ است،
- نااميدي و مرگ بر سرزمينشان سايه افکنده، اما نويسنده از زبان قهرمانانش به زندگي رنگي نو ميدهد و تصوير متفاوتي از آن پيش چشم خواننده ميگشايد... زندگي ادامه دارد و بازماندگان جنگ بايد دِين خود را نسبت به کساني که از جان خود مايه گذاشتهاند، ادا کنند. بر اساس نمايشنامهي «جاويدان» فيلم «درناها پرواز ميکنند» به کارگرداني ميخائيل کالاتوزاف ساخته ميشود. اين فيلم در جشنوارهي بينالمللي کن 1958 برندهي نخل طلايي ميشود. اتفاقي که نام نويسندهي شوروي را در خارج از مرزهاي کشورش نيز پرآوازه ميکند.