مجله الکترونیکی ایده بوک

صمیمی ترین رفیق حاج قاسم | صمیمی ترین رفیق سردار قاسم سلیمانی چه كسی بود؟

رفاقت حاج قاسم و احمد کاظمی

رفاقت حاج قاسم و احمد کاظمی زبانزد بود. این دو شهید به همراه محمد باقر قالیباف که فرمانده سه لشکر از لشکرهای مهم در دوران دفاع مقدس بودند. دوستی خود را از زمان جنگ حفظ کرده و برای شهادت لحظه شماری می کردند. احمد کاظمی از دو دوست دیگرش پیش دستی کرده و 14 سال زودتر از حاج قاسم به رفقای شهیدش پیوست.

شهادت احمد کاظمی برای سردار سلیمانی اتفاقی ناگوار و تکان دهنده بود. تصاویری از بی تابی، بی قراری و اشک های بی امان سردار دل ها در روز شهادت احمد کاظمی در خاطره ها به جا مانده است.

رفاقت حاج قاسم و احمد کاظمی از زبان شهید سلیمانی:

 ما با احمد خیلی رفیق بودیم. و البته من نمی دانم احمد بیشتر من را دوست داشت یا من بیشتر او را دوست داشتم. همیشه در ذهنم این بود که ای کاش می شد من یک طوری به احمد ثابت کنم که چقدر دوستش دارم. فکر می کردم بهترین چیزی که می تواند این را ثابت کند این باشد که مثلاً من یک کلیه بدهم احمد. از هر چیزی که دوتا دارم یکی اش را به احمد بدهم.

وقتی احمد در جمع ما بود، تداعی همه زندگیمان را می کرد. هر چیزی که در زندگی به آن خوش بودیم. چهره باکری را در احمد می دیدیم. خرازی را در احمد می‌دیدیم. زین الدین را در احمد می‌دیدیم. همت را در احمد می‌دیدیم. خیلی از شهدا را ما در احمد خلاصه می دیدیم. شما به یک کسی یادگار همه یادگاری هایت است، یادگار همه دلبستگی هایت و بهترین دوران عمرت است را از دست می دهی، این یک از دست دادن معمولی نیست. احمد با رفتن خودش همه ما را آتش زد.

خب، مدت‌ها از زمان جنگ گذشته بود. دلخوشی ما به هم بود. نه اینکه پشتوانه خاصی برای همدیگر باشیم، قوت قلب معنوی برای هم بودیم. در بیان کردن موضوعات، نصیحت کردن هم و سطوح مختلف دیگری با هم رودربایستی نداشتیم. وقتی ما بچه‌های جنگ جلسه ای می گرفتیم، اولین موضوعی که احمد به همه تذکر می داد، این بود که آیا این جلسه برای خدا است؟ و بعد پیرامون آن حرف می زد. لذا نقش احمد در ما خیلی نقشه برجسته‌ای بود. رفتن احمد برای همه ما سنگین فراموش نشدنی است.

من همیشه به احمد می گفتم: «الهی دردت بخوره توی سرمن» اصطلاح من بود نسبت به احمد. می گفتم: «دورت بگردم.» آنچه که مکنونات قلبی ام است، از خدا می خواهم خدا هرچه سریعتر مرا به او ملحق بکند و خودم را مستحق این عنایت خدا می دانم. و به او اگر بنویسم. این را خواهم نوشت: «مرا ببر. ما را تنها نگذار.» این را خواهم گفت.

خدا رحمت کند شهیدی داشتیم همیشه ورد زبانش این بود: «یاران همه رفتند افسوس که جامانده منم/ حسرتا این گل خارا همه جا رانده منم/ پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت/ آنکه نارفته و جامانده منم» فکر می‌کنم مصداق این شعر من هستم. باور کنید به احمد حسودی ام می شود. دلم می‌خواهد همه عمرم را بدهم، فقط یک بار دیگر صدای احمد را بشنوم.

وقتی که جنگ تمام شد، تا روزی که شهید شد هیچ روزی، هیچ لحظه‌ای و هیچ ساعتی نبود که ما باهم باشیم و با حسرت پشت دستش نزند و نگوید: «ما ضرر کردیم و شهدا برد کردند.» نه تنهاب رای شهید شدن، آنقدر بی تاب بود که از زنده ماندن خودش ناراحت بود و ضمن اینکه آرزویش شهادت بود، یک آرزوی دیگرش زودتر رفتن بود.

رفاقت حاج قاسم و احمد کاظمی از زبان شهید سلیمانی

محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی نیز درباره وابستگی سردار سلیمانی به احمد کاظمی گفت:

روزی که حادثه‌ شهادت شهید کاظمی اتفاق افتاد، شهید سلیمانی کرمانشاه بود و بنا بود آن هواپیمایی که شهید کاظمی را برد ارومیه که سقوط کرد بعد از ارومیه برگردد سردار سلیمانی را از کرمانشاه بردارد بیاید تهران. آن روز صبح من حدود ساعت 9 و نیم در شهرداری بودم و با وزیر خارجه‌ ونزوئلا جلسه داشتیم.

من وسط صحبت‌ها بود یک مرتبه این دوستان همراه آمدند یک یادداشت به من دادند که سردار سلیمانی پشت خط است و می‌گوید که حتماً الان بیا کار دارم. من گفتم ما وسط صحبتیم حالا شما به ایشان بگو من حتماً تمام شد، 10 دقیقه دیگر می‌آیم تماس می‌گیرم. آن دوستمان رفت بیرون یکی دو دقیقه نگذشت دو مرتبه آمد گفت نه گفته که هر چه هست هر کجا هست، رها کند پای تلفن بیاید.

خلاصه من رفتم پای تلفن یک مرتبه دیدم شروع کرد به گریه کردن بلند بلند گریه می کرد. خیلی ناله کرد خیلی گریه کرد. گفت که حاج احمد به شهادت رسیده است و من هم الان در کرمانشاه هستم و شما سریع دیگر هر کاری داری رها کن برو منزل شهید تا آنها از جای دیگر مطلع نشوند.

رفاقت حاج قاسم و احمد کاظمی و محمدباقر قالیباف در کلام رهبر انقلاب

بعد از مراسم تشییع و تدفین شهید کاظمی در اصفهان برگشتیم، بعد یکی از نزدیکان آقا برای من و حاج قاسم تعریف کرد گفت که آقا فرمودند «نگاه کن! به اینها می‌گویند رفیق».

یک روز شاید یکی دو سال قبل دو نفری خدمت حضرت آقا بودیم؛ آقا فرمودند «من هر وقت عکس شهید کاظمی را می‌بینم بلافاصله در ذهن من تصویر سه نفر در ذهنم می‌آید، تصویر آقای سلیمانی و شما. دوستان باوفایی با هم بودید و انشاءاللّه که عاقبت همه‌تان ختم به شهادت شود، منتها خدمت کنید و بعد شهید شوید.»

4.1/5 - (26 امتیاز)

۱۰ دیدگاه

  1. واقعا ب حال شهدا باید غبطه خورد خوش ب سعادت اونایی ک شهادت روزیشون بود اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک یا مولای🤲😭

  2. روحتون شاد عزیزای دلم، در تاریخ به نیکی از شما یاد خواهد شد، وطن پرست، زیر بار زور استکبار نرفتن،غیرتی، باهوش و دوست‌داشتنی

  3. این شهدا الان بودند تحمل وضع و ظلم و تبعیض و بی عدالتی و اختلاس و دزدی و…. فعلی را نداشتند !!!

  4. داماد ما جانباز پاسداربهرامی که بر اثر صدمات شیمیایی چند سال پیش به پیش همرزمان شهیدش رفت و ۵ سال در جبهه ها بود چند مدت کنار حاج قاسم عزیز بود ایشان اعزامی از شهرستان سیرجان بود

  5. برای آقای قالیباف عزیز هم آرزوی پیوستن هر چه زودتر به دوستان شهید شان را داریم.

  6. خیلی خیلی خیلی چیزهایی را.قاسم ازحاج احمدیادگرفت.یعنی حاج احمدبود.که استادقاسم بود

  7. با سلام و عرض ادب خدمت رهبر معظم انقلاب و امام امت امام خامنه ای فرمانده کل قوا درود خدا برقهرمانان وطنم جمهوری اسلامی ایران یعنی شهیدان انقلاب اسلامی علل الخصوص سرداران مظلوم شهید احمد کاظمی و همدانی و حاج قاسم سلیمانی سرداران شهیدم قسم به خون پاک و به ناحق ریخته یتان خون بهای یتان نابودی رژیم نامشروع و کودک کش اسرائیل و قطع کردن پای شیطان بزرگ آمریکا از چاه های نفتی خاورمیانه است و مطمئن باشید تا ابد در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواهید درخشید و آیندگان به نیکی از شما یاد خواهند کرد انشاالله التماس دعا

  8. حاج احمد خیلی خیلی گل بودن یکی از بزرگترین افتخارات سپاه هستن ایشون فرمانده تیپ هشت نجف بودن که تو فتح خرمشهر با غنیمت جنگی که از عراق گرفتن تیپ پیاده رو تبدیل گردن به زرهی دیگر دستاورد شکوهمند این شهید بزرگوار خاتمه دادن به سالها جنگ مسلحانه در کردستان بود که با بازرگانی رهبر کردها مذاکره کردن و قرار شد کردها سلاح رو کنار بگذارن و وارد ارثه سیاست بشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا