جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
238,000
هر آن جادویی کان نشد کارگر
به چاره گری زیرک هوشمند
ویران کردن اسکندر آتشکده های عجم را ۱۹۵۵
سوی جادوی خویشتن گشت باز
به جادوی خود باز پس کرد سر
فسون فساینده را کرد بند کز و جادویی را در آید شکست
به وقتی که آن طالع آید بدست
بفرمود کارند لختی سداب ۲
بر آن اژدها زد چو بر آتش آب
به یک شعبده بست بازیش را
تبه کرد نیرنگ سازیش را
چو دختر چنان دید کان هوشمند ز
نیرنگ آن سحر بگشاد بند
به پایش در افتاد و زنهار خواست
به آزرم شاه جهان بار خواست
بلیناس چون روی آن ماه دید
تمنای خود را بدو راه دید
به زنهار خویش استواریش داد ز
جادوکشان رستگاریش داد
بفرمود تا آتش افروختند
بد آن آتش آتشکده سوختند
پریروی را برد نزدیک شاه
که این ماه بود اژدهای سیاه
زنی کاردان است و بسیار هوش فلک را به نیرنگ پیچیده گوش
ز قعر زمین بر کشد چاه را فرود آرد از آسمان ماه را
زحل را سیاهی بشوید از روی
شود بر حصاری به یک تار موی
تلگرام
واتساپ
کپی لینک