بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب مکبث نشر آگه

معرفی کتاب مکبث نشر آگه

4 (4)
کتاب مکبث (2زبانه)، اثر ویلیام شکسپیر ، با ترجمه داریوش آشوری ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات آگه ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 235,000 30%

164,500

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر

فهرست

  • دیباچه ی مترجم

  • یادداشت . ست برای چاپ چهاردهم (ویراست سوم

  • یادداشت برای چاپ هشتم

  • یادداشت برای ای چاپ سوم

  • کسان نمایش

  • پرده ی یکم

  • پرده ی دوم

  • پرده ی سوم

  • پرده ی چهارم

  • پرده ی پنجم

  • پی گفتاری درباره ی درباره ی نمایش نامه ي مكبت (نوشته ی دکتر بهرام مقدادی

  • کتابنامه

مشخصات محصول

نویسنده: ویلیام شکسپیر
ویرایش: -
مترجم: داریوش آشوری
تعداد صفحات: 164
انتشارات: آگه
وزن: 232
شابک: 9789643290665
تیراژ: -
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

مَکبِـث (انگلیسی: Macbeth) نمایشنامه‌ای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه کوتاه‌ترین تراژدی و یکی از محبوب‌ترین آثار اوست که بنا به اعتقاد بسیاری بین سال‌های ۱۵۹۹ و ۱۶۰۶ میلادی نوشته شده‌است.

نمایش رادیویی مکبث، به کارگردانی میکائیل شهرستانی بر پایه‌ی ترجمه‌ی داریوش آشوری اجرا شده است. یک اجرای ماندگار از یک ترجمه‌ی شاهکار.
شخصیت های اصلی نمایش عبارتند از:

دانکن Duncan ، شاهِ اسکاتلند

دانلبین Donalbain و ملکم Malcolm ، پسران‌اش

بنکو Banquo و مکبث Macbeth ، سرداران‌اش

مکداف Macduff و راس Rosse ، بزرگزادگان اسکاتلند

فیلیانس Fleance ، پسر بنکو

سیوارد Siward ، سردار سپاهیان انگلیسی

سیوارد جوان Young Siward ، پسر اش

لیدی مکبث

لیدی مکداف

سه خواهر جادو

در ادامه مجلس سوم از پرده چهارم که در دربار انگلستان می گذرد را می آوریم. در این مجلس مکداف که از اسکاتلند گریخته، به دیدار ملکم پسر شاهِ فقید اسکاتلند می رود:
ملکم: بیا کنجِ خلوتی بیابیم و بگرییم تا دلِ پر دردمان خالی شود.
مکداف: امّا بهتر آن‌که شمشیرِ خون‌ریز را بچسبیم و همچون نیک‌مردان در راهِ زادگاهِ از پا در افتاده‌ی خویش به پا خیزیم که هر بامداد در آن بیوگانی تازه شیون سر می‌کنند و یتیمانی تازه فغان می‌کنند و اندوهانی تازه خود را بر سینه‌یِ گنبد آسمان می‌کوبند و آسمان آن‌ها را چنان پژواکی می‌دهد که گویی با اسکاتلند همدرد است و همان شیونِ دردناک را سر داده است.
ملکم: من اگر باور داشته باشم که چنین است مویه می‌کنم و به آنچه می‌دانم باور دارم. آنچه را که چاره توانم کرد چون روزگار را سازگار ببینم چاره می‌کنم. آنچه گفتید چه بسا چنین باشد. این جبّار را، که بردنِ نام‌اش نیز بر زبانِ‌مان داغ می‌نهد، روزگاری شریف می‌پنداشتند و شما نیز وی را بسیار دوست می‌داشتید. [او در پیِ شماست و ] هنوز دستِ او به شما نرسیده است. امّا من جوان‌ام و چه بسا از راهِ [قربانی کردنِ من] بتوانید حقی به گردنِ او پیدا کنید. برای آرام کردنِ خدایی خشمگین پیشکش کردنِ برّه‌ای ناتوان و بیچاره و بی‌گناه خردمندانه است.
مکداف: من اهلِ خیانت نیستم.
ملکم: اما مکبث هست. هر سرشتِ پاک و نیک نیز چه بسا در برابرِ فرمانِ شاهانه سر فرود آورد. ذاتِ شما را پندارهای من دگرگون نمی‌تواند کرد. فرشتگان هنوز تابناک‌اند اگر چه تابناک‌ترینِ‌شان بر خاک افتاده است. اگر چه پلیدان سیمایِ پاکان به خود گیرند، باز پاکی همان است که بود.
مکداف: امیدهایم از دست رفته اند.
ملکم: چه بسا همان‌جا از دست رفته باشند که من شک‌هایم را یافتم. چرا چنین بیدادگرانه زن و فرزند، آن سرمایه‌های پربها، آن رشته‌های ناگسستنیِ مهر را بی‌پنا و بی‌بدرود رها کردید؟ امیدوارم که بدگمانی‌های من، که مایه‌ی ایمنیِ من است، مایه‌ی آزار شما نباشد. مرا هر پنداری که در سر باشد در پاکی شما چه اثر؟
مکداف: خون ببار، خون ببار، میهن بینوا! ای خودکامگیِ بزرگ، بنیادِ خویش استوار دار که نیکی را دلِ راه بستن بر تو نیست. خود را به زیورهایِ دروغین‌ات بیارای که نام و نشان تو راست. خوش باشید، خداوندگارا، من آن نابکاری نخواهم بود که تو می پنداری، اگر چه تمامی سرزمین‌هایِ در چنگِ آن جبّار و خاور زمینِ پر ثروت را به من دهند.
ملکم: آزرده خاطر مشوید. آنچه می‌گویم یکباره از سرِ ترس از شما نیست. در این اندیشه‌ام که کشورِ ما در زیرِ یوغ رفته_رفته از پای می‌افتد. نالان است و خون ازو روان و هر روز زخمی بر زخم‌های‌اش می‌افزاید.با این همه، گمان دارم که دست‌های بسیار به پشتیبانی از حقِ من بلند خواهد شد. و این‌جا پادشاهِ بزرگوارِ انگلستان مرا چندهزار تن پیشنهاد کرده است. امّا از این‌ها گذشته، چو سر آن جبّار را به پای بکوبم یا به تیغ بروبم باز کشور بینوایِ من از دستِ آن کس که بر جایِ وی نشیند بیش از پیش گرفتار فساد خواهد بود. و به هزار گونه رنج دچار.
مکداف: این جانشین که خواهد بود؟
ملکم: خود را می‌گویم که می‌دانم در وجودم فسادها چنان خُردـ خُرد در هم شده‌اند که اگر سر بگشایند مکبثِ سیه‌کار به پاکی برف خواهد نمود و کشورِ بینوا در قیاس با رنج و آزارهای بی‌اندازه‌ی من او را برّه‌ای خواهد شمرد و ستود.

مکداف: در خیلِ دیوانِ وحشت‌آباد دوزخ نیز دیوی سیه کارتر از مکبث یافت نمی‌شود.

ملکم: گیرم که او خونریز است و زینت‌پرست و پُرآز و دروغزن و فریبکار و شبیخون‌زن و بدسرشت و آلوده به هر گناهی که نام توان برد؛ امّا شهوت‌پرستی مرا پایانی نیست، پایانی نیست. زنانِ‌تان، دخترانِ‌تان، مادران و دوشیزگانِ‌تان نتوانند دیوِ شهوت مرا سیراب کنند و هوس بازیِ من هر بند و بارِ پاکدامنی را که بر سرِ راهِ خواست‌ام سبز شود، خواهد درید. پادشاهی مکبث را سزاوارتر است تا چنین کسی را.

مکداف: بی‌بند و باریِ طبع نیز خودکامگی ست و چه بسا شاهان را سرنگون و بسا تخت‌ها را ناگاه از شاهان کامکار تهی کرده است. و با این همه، از پذیرفتن آنچه از آنِ شماست بیم مدارید. نهانی عیش‌ها می‌توانید راند و به ظاهر بی‌اعتنا نمود و این گونه چشمِ زمانه را فریفت. زنانِ خواهان کم نیستند و چندان هستند که چون در مزاج شهریار چنین میل ببینند تن بسپارند، چندان که کرکسِ وجود شما همه را نتواند بلعید.

ملکم: افزون بر این در طبعِ بس بد سرشتِ من چنان آزِ سیری‌ناپذیری می‌بالد که اگر شاه باشم دستِ بزرگ‌زادگان را از زمین‌هایشان کوتاه خواهم کرد و چشم به گوهرهایِ این و سرای آن خواهم داشت و هرچه بیش داشته باشم آتشِ آزـ‌ام شعله ورتر خواهد شد، چندان‌که با نیکان و وفاداران ستیزه‌هایِ زشت به راه اندازم تا با نابود کردنِ‌شان به ثروتِ‌شان دست یازم.

مکداف: این آز ریشه‌دار است و ریشه‌هایی زیان کارتر می‌دواند تا آن شهوتِ تابستان‌وار؛ و این همان تیغی ست که سرِ شاهان را به خاک افکنده است. با این همه، بیم مدار. اسکاتلند چنان سرشار از ثروت است که خواسته‌یِ شما را با آنچه از آنِ شماست برمی‌آورد. اگر نیکویی‌هایِ دیگر را در ترازو نهیم این‌ها همه را تاب می‌توان آورد.

ملکم: امّا در من کدام است از نیکویی‌ها؟ اگر نیکویی‌هایِ پادشاهی دادگری است و راستی و خویشتن‌داری و یکدلی و بخشندگی و پایداری و نرم‌دلی و فروتنی و پرهیزگاری و شکیبایی و دلیری و استواری، در من نشانی از این‌ها نیست. امّا هر بزهی در من هزار گونه است و به هزار شیوه در کار می‌آید نه، اگر قدرت می‌داشتم شیرِ نوشینِ همدلی را به کامِ آتشِ دوزخ می‌ریختم و آرامشِ جهان را بر هم می زدم و هر رشته‌یِ یگانگی را بر روی زمین از هم می‌گسستم.

مکداف: وای، اسکاتلند! وای، اسکاتلند!

ملکم: اگر چنین کسی شایسته‌ی فرمانروایی ست، بگو، که من همین‌ام.

مکداف: شایسته‌ی فرمانروایی! که شایسته‌ی زندگی هم نه. ای ملّتِ تیره روز گرفتار در چنگالِ جبّاری غاصب و خونخوار! کِی بهروزی را بازخواهید دید که بر حق ترین فرزند تاج و تخت‌ات به فتوای خویش گناهکار است و از کار برکنار و دشنام‌گو به تبارِ خویش. پدر تاجدارـ‌ات پادشاهی بود بس پارسا و شهبانویی که تو را زاد بیشتر بر زانوی دعا بود تا بر سرِ پا؛ و هیچ روزی از یادِ مرگ غافل نبود. خدانگهدار! این بدی‌هایی که تو از خود گفتی مرا از اسکاتلند دل برکنده کرد. ای دلِ من، دیگر تو را چه امیدی مانده است؟

ملکم: این دردمندیِ بزرگوارانه که از سرِ راستی ست دودلی‌هایِ سیاه را از جانم زدود و نهادِ مرا با نیک‌اندیشی و شرافتِ تو آشتی داد. مکبثِ دیو سرشت با بسی نیرنگ‌ها از این دست کوشیده است تا مرا به دام آورد و خردِ پرواگر مرا از شتابِ بی پروا پرهیز می‌دهد. امّا خدای آسمان‌ها داورِ من و تو باد که ازین دم فرمانِ تو را می‌برم و ننگ‌هایی که بر خود بستم انکار می‌کنم. همین‌جا هر لکّه‌ی ننگ و عیبی را که بر خود نهادم به سوگند بازمی‌ستانم و می‌گویم که با سرشتِ من بیگانه‌اند. هنوز با هیچ زنی نزدیک نشده‌ام؛ هیچ سوگندی را نشکسته‌ام؛ به داراییِ خود نیز چشم نداشته‌ام؛ هرگز بر عهدی پای ننهاده‌ام: رازِ شیطان را نیز پیش همگنان‌اش نبرده‌ام؛ و لذّت راستی برایم کم از لذّت زندگی نیست. نخستین دروغ‌ام همین بود که درباره‌ی خود گفتم. سراپا به راستی در خدمتِ توام و میهنِ بینوایم. بدان که پیش از فرارسیدنِ تو بدین‌جا سیواردِ سال‌خورده با ده هزار مردِ جنگی با ساز و برگِ جنگ بدان سو روانه شده است. ما نیز با یکدیگر خواهیم رفت. در این جنگِ برحق بخت یارِ نیکان باد!

نویسنده

ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر، نامی که با ادبیات، تئاتر و درام عجین شده است. او را اغلب بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس و شاعر زبان انگلیسی می‌دانند. آثاری که همچنان پس از گذشت قرن‌ها، خوانندگان و تماشاگران بسیاری را به خود جذب می‌کنند.

زندگی پرازمهر و ابهام
تولد دقیق شکسپیر در 26 آوریل 1564 در شهر استراتفورد آپون ایوون در انگلستان ثبت شده است. زندگی شخصی او در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست. با این حال، می‌دانیم که در جوانی به لندن رفت و در تئاتر گلوب مشغول به کار شد. او در آنجا به عنوان بازیگر، نویسنده و شریک تئاتر فعالیت می‌کرد.

ازدواج شکسپیر در سن 18 سالگی با آن هثوی، زنی بزرگ‌تر از خود، اتفاق افتاد. این زوج صاحب دو دختر و یک پسر شدند.

آثار جاودانه
آثار شکسپیر به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

تراژدی‌ها: آثاری که با پایان‌های غم‌انگیز و شخصیت‌های پیچیده، به بررسی عمق احساسات انسانی می‌پردازند. از جمله این آثار می‌توان به "هملت"، "پادشاه لیر"، "اتلو"، "مکبث" و "رومئو و ژولیت" اشاره کرد.
کمدی‌ها: آثاری که با طنز، شوخی و پایان‌های خوش، به بررسی روابط انسانی و اجتماعی می‌پردازند. "دوازده شب"، "اطیللو"، "رویای یک شب نیمه تابستان" و "دلقک برای یک روز" از جمله کمدی‌های معروف او هستند.
تاریخ‌نامه‌ها: آثاری که وقایع تاریخی انگلستان را به صورت دراماتیک بازگو می‌کنند. "هنری پنجم"، "ریچارد سوم" و "جولیوس سزار" از جمله تاریخ‌نامه‌های مشهور او هستند.
چرا شکسپیر همچنان محبوب است؟
شخصیت‌های ماندگار: شخصیت‌های شکسپیر بسیار پیچیده و چند بعدی هستند. آن‌ها نه کاملاً خوب و نه کاملاً بد هستند، بلکه ترکیبی از احساسات و انگیزه‌های متضادند. همین امر باعث می‌شود که مخاطب بتواند خود را با آن‌ها همذات‌پنداری کند.
زبان بی‌نظیر: شکسپیر با استفاده از زبانی غنی و پویا، دنیایی پر از احساسات، کنایه‌ها و تعابیر ادبی را خلق کرده است. بسیاری از عبارات و اصطلاحات او به زبان روزمره وارد شده‌اند.
تم‌های جهانی: موضوعات آثار شکسپیر همچنان مرتبط و جذاب هستند. عشق، مرگ، قدرت، خیانت، انتقام و جستجوی هویت، تنها برخی از این موضوعات هستند که در طول تاریخ بشر همواره مورد توجه بوده است.
تأثیرگذاری بر فرهنگ جهانی: آثار شکسپیر بر ادبیات، هنر، موسیقی و سینما در سراسر جهان تأثیر گذاشته است. بسیاری از نویسندگان، شاعران و هنرمندان از او الهام گرفته‌اند.
رمز موفقیت شکسپیر
درک عمیق از طبیعت انسان: شکسپیر به خوبی از روحیات و انگیزه‌های انسان آگاه بود. او توانست با دقت و ظرافت، پیچیدگی‌های روان آدمی را به تصویر بکشد.
مهارت در خلق درام: شکسپیر استاد خلق درام بود. او با استفاده از تعلیق، غافلگیری و تضاد، مخاطب را درگیر داستان می‌کرد.
زبان شیوا و موزون: شکسپیر با استفاده از زبانی موزون و آهنگین، به آثارش زیبایی و جذابیت بخشید.
شکسپیر در دنیای امروز
آثار شکسپیر همچنان در سراسر جهان اجرا و مطالعه می‌شود. تئاترها، سینماها و تلویزیون‌ها نسخه‌های مختلفی از آثار او را ارائه می‌دهند. همچنین، پژوهشگران و منتقدان ادبی، به بررسی و تحلیل آثار شکسپیر می‌پردازند.

مترجم

داریوش آشوری

در حال حاضر مطلبی درباره داریوش آشوری مترجم کتاب مکبث نشر آگه در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

داریوش آشوری

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید