1
418,700
دو قرن سکوت عنوان کتابی نوشته عبدالحسین زرینکوب است، که به حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن اول اسلامی، از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دولت طاهریان، میپردازد. دو قرن سکوت را از تأثیرگذارترین کتابهای زرینکوب خواندهاند. این اثر در سال ۱۳۳۰ش بهصورت کتاب چاپ گردید. پس از چاپ اول، نویسنده دوباره به تحقیق پرداخت و چاپ دوم کتاب را با اصلاحات مهمی در سال ۱۳۳۶ش منتشر کرد.
برخی محققان، کتاب دو قرن سکوت را همراه با تعصبات نژادی دانسته و معتقدند از این کتاب، موج عربستیزی برداشت میشود. مرتضی مطهری از عالمان شیعه در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، به نقد و بررسی این کتاب پرداخته است. به اعتقاد وی، ایرانیان در این دو قرن با یک ایدئولوژی جهانی و انسانیِ فوق نژادی آشنا شده، حقایقش را به عنوان حقایقی آسمانی و مافوق زمان و مکان پذیرفتند.
زرینکوب از نبرد نهاوند و شکست ایرانیان در آن، با تعبیر آغاز یک فاجعه یاد کرده که راه تصرف تمام ایران را بر روی اعراب بگشود و این آخرین مقاومت منظم بود که دولت ساسانی در برابر تازیان (عربها) از خود نشان داد. نویسنده زبان ایران را سراسر معنی و حکمت توصیف کرده و زبان عربها را از ریگهای تفته بیابان نیز خشکتر و بیحاصلتر خوانده است. البته نویسنده باور دارد که وقتی بانگ قرآن و اذان در فضای مُلک ایران پیچید زبان پهلوی در برابر آن فرو ماند و بهخاموشی گرایید.
زرینکوب قیام ابومسلم خراسانی را آغاز رستاخیز ایران شمرده و معتقد است این نهضت از خشم و نفرت نسبت به مروانیان و عربان مایه میگرفت. نویسنده معتقد است در پایانِ دو قرن، عرب، دیگر فاتح ایران نبود و در دربار خلافت، نفوذ و قدرت عربها دیگر نمیتوانست با نفوذ و قدرت ایرانیان معارضه کند.
معرفی و جایگاه
نسخه چاپشده «دو قرن سکوت» در سال ۱۳۴۴ش
کتاب «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرینکوب، تاریخ حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن اول اسلامی از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دولت طاهریان است.[۱] این کتاب در سال ۱۳۳۰ش چاپ شد.[۲] «دو قرن سکوت» را با عباراتی چون «تاثیرگذارترین کتابهای مرحوم زرینکوب»،[۳] «شیرینترین و شیواترین» کتابها در تاریخ ایران،[۴] کتابی فصیح[۵] و «دورانساز در زمان خود» توصیف نمودهاند.[۶] همچنین در وصف کتاب گفتهاند که گاه از لغات و کلمات مُردهای استفاده میکند که در زبان فارسی جدید مهجور است.[۷] این کتاب در دورهای نوشته شده که گفتمان رایج زمانه، با مولفههایی چون باستانگرایی ایرانی و ملیگرایی افراطیِ عربگریز همراه بوده است.[۸]
دوقرن سکوت، ابتدا در پاورقی نشریه «مهرگان» برای «جامعه لیسانسههای دانشسرای عالی» منتشر شد و سپس در سال ۱۳۳۰ش به صورت کتاب چاپ گردید.[۹] چاپ اول کتاب با وجود نایابشدن، از طرف نویسنده اجازه چاپ مجدد نیافت. نویسنده چند سال دیگر به تحقیق و بازبینی اثر خود پرداخت و نتیجه آن، اصلاحات مهمی بر روی کتاب بود.[۱۰] در سال ۱۳۳۶ش چاپ دوم کتاب منتشر شد.[۱۱] کتاب از چاپ دوم به بعد، تغییر خاصی نکرد تا اینکه در چاپ نهم، برای «ارزیابی بهتر خوانندگان»، نقد و نظر شهید مطهری که بخشی از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» است، در آغاز کتاب چاپ گردید.[۱۲] براساس مقدمه زرینکوب بر چاپ اول، در نگارش دو قرن سکوت از «منابع کهنه عربی و فارسی» و همچنین «پژوهشهای دانشمندان فرنگی» استفاده شده است.[۱۳]
نویسنده و نام کتاب
عبدالحسین زرینکوب
دکتر عبدالحسین زرینکوب نویسنده کتاب دو قرن سکوت را ادیب، مورخ، اسلامشناس و ایرانشناس دانستهاند.[۱۴] او سالها در دانشگاه تهران، دانشگاه پرینستون در آمریکا و … تدریس کرد.[۱۵] زرینکوب آثار بسیاری در موضوعات مختلف به چاپ رسانده که بامداد اسلام، کارنامه اسلام و در قلمرو وجدان از جمله آنها است.[۱۶]
تعبیر دو قرن سکوت، برای دوره زمانی فتح ایران توسط مسلمانان تا آغاز حکومت مستقل ایرانی، را به سیاستمدار و مستشرق بریتانیایی سِر جان مَلکُم، نسبت دادهاند.[۱۷]
زرینکوب معتقد است در سالهایی که بغداد شاهد کشتن و بدار آویختن رهبران قیامهای ایرانیان مانند بابک خرمدین و مازیار و دیکران بود، «دو قرن سکوت و مبارزه ایرانیان بپایان میرسید. از سقوط نهاوند تا کشته شدن بابک دویست سال میگذشت».[۱۸]
مخالفان این دیدگاه معتقدند، بخشی از این دو قرن یعنی در دوره صد ساله اول خلافت بنیعباس، برای ایرانیان عصر طلایی بوده است.[۱۹] در این دوران، گروهی از ایرانیان به واسطه پیشوایی در علوم مختلف، به مقامِ پیشواییِ دین و قِداست مذهبی در میان ملل دیگر رسیدند.[۲۰]
نظرات و انتقادات
برخی محققان کتاب دو قرن سکوت را همراه با «تعصبات نژادی» دانسته[۲۱] و معتقدند از کتاب، «موج عربستیزی» برداشت میشود.[۲۲] علاوه بر محتوا، عنوان کتاب و عنوان برخی بخشها مانند «فرمانروایان صحرا» را نشان از تفکری بنیادگرایانه و یکسویه خواندهاند.[۲۳]
برخی محققان با بررسی مقایسهای کتاب دو قرن سکوت با کتاب دیگر نویسنده با نام «کارنامه اسلام» که هجده سال بعد چاپ شده، معتقدند این دو کتاب در مصادیق متعددی یکدیگر را نقض میکنند.[۲۴] برخی بر این کتاب اشکال کردهاند که تکیه بسیار بر عنصر زبان دارد و شاید زبان را نماد کامل هویت ایرانی دانسته است.[۲۵]
مرتضی مطهری از عالمان شیعه در قرن چهاردهم هجری شمسی، در خاتمه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بخشی با عنوان «دو قرن سکوت؟!» دارد و به نقد و بررسی این کتاب پرداخته است.[۲۶]
مطهری معتقد است در این دو قرن، ایرانیان با یک ایدئولوژی جهانی و انسانی فوق نژادی آشنا شدند؛ حقایقش را به عنوان حقایقی آسمانی و مافوق زمان و مکان پذیرفتند و زبانش را به عنوان زبانی بینالمللی اسلامی، از آن خود دانسته و بر زبان قومی و نژادی خویش مقدم شمردند.[۲۷]
البته برخی محققان معتقدند در «دو قرن سکوت» تقدس اسلام و دینِ آسمانی بودنِ آن، پذیرفته شده اما عربها را به دلیل حمله به ایران و عملکردشان به نقد کشیده است.[۲۸]
محتوای کتاب
فهرست کتاب دو قرن سکوت
فصل اول فصل دوم فصل سوم فصل چهارم فصل پنجم فصل ششم فصل هفتم فصل هشتم فصل نهم فصل دهم
فرمانروایان صحرا طوفان و ریگ آتش خاموش زبان گمشده درفش سیاه در آنسوی جیحون شهر هزار و یک شب بانگ رستاخیز جنگ عقاید پایان یک شب
نویسنده در فصلی با عنوان «طوفان و ریگ» به بعثت پیامبر اسلام پرداخته[۲۹] و تا فتح نهاوند[۳۰] ادامه داده است. به اعتقاد نویسنده «فتح نهاوند در واقع راه تصرف تمام ایران را بر روی اعراب بگشود» و این آخرین مقاومت منظم بود که دولت ساسانی در برابر تازیان (عربها) از خود نشان داد.[۳۱]
نویسنده گرچه از سقوط نهاوند در سال ۲۱ هجری، با تعبیر «آغاز یک فاجعه» یاد کرده و معتقد است این اتفاق چهارده قرن تاریخ پرحادثه و باشکوه ایران باستان را پایان بخشید؛ اما همچنین ابراز میدارد که سقوط نهاوند، سقوط یک حکومت فاسد و تباه بود.[۳۲] وی با بیان اینکه دستگاه دین و دولت ایرانیان در آن روزگار دچار هرج و مرجی خونآلود و ظلمی شگفتانگیز شده و دیگر امکان بقا نداشت[۳۳] اعلام میکند که خطر سقوط از سالها قبل ایران را تهدید میکرد.[۳۴] به گفته زرینکوب، مردم ایران از جور ظالمان و فساد روحانیان به ستوه آمده بودند و آئین جدید را نوید و بشارتی یافته به پیشواز آن رفتند و به همین دلیل در موارد متعددی به سپاه عربها برای پیروزی کمک کردند.[۳۵] نویسنده در نهایت فتح نهاوند توسط مسلمانان راپیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد و پیروزی نهائی سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی معرفی میکند.[۳۶]
زبان گمشده
فصل چهارم کتاب با عنوان «زبان گمشده» به زبان ایرانیان در آن عصر پرداخته است.[۳۷]
نویسنده زبان ایران را «سراسر معنی و حکمت» توصیف کرده و زبان عربها را «از ریگهای تفته بیابان نیز خشکتر و بیحاصلتر» خوانده که «نه پندی و حکمتی بر زبان قوم جاری بود و نه شوری و مهری از لبانشان میتراوید»[۳۸] با اینهمه نویسنده باور دارد که وقتی «بانگ قرآن و اذان در فضای مُلک ایران پیچید زبان پهلوی در برابر آن فرو ماند و بخاموشی گرایید».[۳۹] براساس مطالب کتاب دو قرن سکوت از وقتی «حکومت ایران بهدست تازیان افتاد، زبان ایران نیز زبون تازیان گشت».[۴۰]
ایرانیان، آنها که دین (اسلام) را بطیب خاطر خویش پذیرفته بودند شور و شوق بی حدی که درین دین مسلمانی تازه مییافتند چنان آنها را محو و بیخود میساخت که بشاعری و سخن گوئی وقت خویش بتلف نمیآوردند. … آنکسان نیز، که از دین عرب و از حکومت او دل خوش نبودند، چندان عهد و پیمان در «ذمه» داشتند که نمیتوانستند لب بسخن بگشایند و شکایتی یا اعتراضی کنند. ازین روست که در طی دو قرن، سکوتی سخت ممتد و هراسانگیز بر سراسر تاریخ و زبان ایران سایه افکنده است.
— زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۲.
منتقدان دو قرن سکوت معتقدند «کوچکترین سندی در دست نیست که خلفا حتی خلفای اموی مردم ایران را به تَرکِ زبانِ اصلی خود مجبور کرده باشند» و این نوع مطالب، مستند به هیچ سند تاریخی نیست.[۴۱]
رستاخیز
زرینکوب قیام سیاهجامگان ابومسلم خراسانی را «آغاز رستاخیز ایران» شمرده و معتقد است این نهضت از «خشم و نفرت نسبت بمروانیان و عربان مایه میگرفت».[۴۲] نویسنده خاطره ابومسلم خراسانی را یادگاری مقدس، در دل ایرانیان خوانده و قیامهای پس از ابومسلم را دارای هدف واحدی میدانست؛ «رهایی از یوغ گران دردناکی که همه گونه زبونی و پریشانی را بر ایرانیان تحمیل میکرد»[۴۳] نویسنده در ادامه، قیامهای مختلفی مانند سنباد[۴۴] راوندیان[۴۵] استادسیس[۴۶] را ذکر کرده است.
از نگاه زرینکوب، در خلافت مأمون عباسی «عرب دیگر قدر و منزلت خود را از دست داد» و «ایرانیان و ترکان اندک اندک در رسیده بودند و جاه و حشمت تازیان را بازگرفته بودند».[۴۷] زرینکوب قیام بابک خرمدین، مازیار و دیگران را به صبحی تشبیه میکند که پس از دو قرن که «چون شبی دیرپای و خاموش اما آگنده از گناه و جنایت» بود، نمایان شد، هرچند این صبح، کاذب بود و این قیامها شکست خوردند[۴۸] نویسنده به قیام بابک خرمدین و فرجام او[۴۹] مازیار[۵۰] و افشین[۵۱] نیز پرداخته است.
«جنگ عقاید» و «پایان یک شب»
از نگاه زرینکوب برخی ایرانیان که آیین اسلام را «از آیین دیرینِ نیاکانِ خویش برتر مییافتند»، اسلام را پذیرفتند و اعراب را تحت نفوذ و تأثیر فرهنگ و تربیت خویش گرفتند و بهتمدن و فرهنگ خویش درآوردند.[۵۲] البته از نگاه زرینکوب، برخی دیگر «از دینِ عرب روی برتافتند».[۵۳]
وجود فرقهها و آراء مختلف، بازار بحثها و جدلهای مذهبی را بین اعراب و ایرانیان گرم میداشت.[۵۴] نویسنده در ادامه به آیینهایی که در ایران رواج داشت؛ آیین زرتشت،[۵۵] آیین مانی،[۵۶] مزدک[۵۷] و زروانیان[۵۸] سخن گفته است. سخن از زنادقه از دیگر موضوعات بوده[۵۹] که بزرگان زنادقه نام میبرد؛ عبدالله بن مقفع از مترجمان و نویسندگان زبان عربی که خود ایرانی بود[۶۰] و بشار که شاعری نابینا بود و از ذوق و هنر خویش در نشر زنادقه استفاده کرد.[۶۱] سخن از شعوبیان بخش دیگری است که به تحقیر و سرزنش عربان میپرداختند.[۶۲] بیشتر شعوبیان «در ایران از آنکسانی بودند که از اعراب، خواری و بیداد دیده بودند».[۶۳]
نویسنده معتقد است در پایانِ دو قرن، عرب دیگر فاتح ایران نبود. سیادت و قدرتی که جرأت میکرد در روزگار بنیامیه برای خود ادعا کند، درین روزها یکسره از یاد رفته بود. در دربار خلافت نفوذ و قدرت عربان دیگر نمیتوانست با نفوذ و قدرت ایرانیان معارضه کند.[۶۴]
عبدالحسین زرینکوب، ادیب، منتقد و تاریخنگار معاصر و برجسنهی ایرانی است. او در 27 اسفند سال 1301 در شهر بروجرد متولد شد. دکتر زرینکوب در خانودهای متدین و شیفتهی علم پرورش یافت. پدر او، عبدالکریم زرینکوب به علم اندوزی توجه ویژهای داشت و او را ترغیب کرد تا در کنار تحصیلات دورهی متوسطه، دروس دینی و حوزوی را در «حوزه علميه بحر العلوم» فرا بگیرد. در همین دوران بود که دکتر زرینکوب به رشتههای فلسفه، ادبیات و شعر علاقمند شد. در آن سالها کتابهای اندکی با مضمون فلسفه، تاریخ و ادبیات به زبان فارسی وجود داشت اما با این وجود او از تمام منابع موجود استفاده میکرد و کمتر کتابی در این حوزه وجود داشت که دکتر زرینکوب آن را نخوانده باشد. او به دنبال تعطیلی مدارس در زادگاه خود برای ادامه تحصیل به شهر تهران رفت و در سال 1319 تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند.
عبدالحسین زرین کوب در سالهای تحصیل خود در تهران از بزرگانی نظیر شیخ ابوالحسن شعرانی دروس فلسفه و منطق آموخت. او در همین دوران با اندیشههای فلسفی غرب آشنا شد و به مباحث تصوف علاقه پیدا کرد.
دکتر زرینکوب یکی از برجستهترین نویسندگان ایرانی است. او نبوغ و تواناییهای خود را در آزمونهای ورودی دانشگاه به همگان اثبات کرده بود. دکتر زرینکوب برای ادامهی تحصیل، در امتحان ورودی رشته ادبیات شرکت کرد و در میان تمام دانش آموزان این رشته رتبهی دوم را کسب کرد. در سال 1320 نیز در آزمون ورودی رشتهی حقوق شرکت نمود و رتبهی اول را به دست آورد اما آن را به دلایلی نامعلوم را رها کرد. او به مدت 4 سال در شهرهای بروجرد و خرم آباد به تدریس علوم مختلف پرداخت.اما عشق به ادامهی تحصیل بار دیگر او را به تهران کشاند. دکتر زرین کوب در سال 1324 مجددا در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و اینبار هم رتبهی اول را به خود اختصاص داد و در رشتهی ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد. او تحصیلات دورهی لیسانس را در سال 1327 به پایان رساند و مدرک دکترای خود را در سال 1334 از دانشگاه تهران اخذ نمود. او در سال 1335 با سمت دانشیاری در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. تاریخ تصوف، تاریخ ادیان از جمله دروسی بود که او مسئولیت تدریس آنها را بر عهده داشت. دکتر زرینکوب در کنار تدریس در دانشکدههای ادبیات و الهیات دانشگاه تهران، به مدت دو سال در دانشگاههای آکسفورد، سوربن، کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت.
دکتر زرین کوب در سال 1332 با دکتر قمر آریان همدانشکدهای خود ازدواج کرد. قمر آریان در آزمون دکتری رشتهی ادبیات رتبهی دوم را به خود اختصاص داده بود و یکی از نخبگان این رشته به شمار میآید. دکتر زرینکوب و همسرش سالهای زیادی را در کشورهای مختلف عربی و اروپایی سپری کردند. برخی از ارزشمندترین آثار دکتر زرینکوب حاصل تحقیقات و پژوهشهای او در کشورهای مختلف است. عبدالحسین زرینکوب پس از سالها تحقیقات و پژوهش به ویژه در عرصه ی ادبیات عرفانی سرانجام در 24 شهریور سال 1378 بر اثر بیماری قلب از دنیا رفت.
استاد ایرج افشار همکار دکتر زرینکوب، دربارهی ایشان گفتهاند: "زرینکوب دارای شوقی وافر به آموختن و دریافتن، همتی بیوقفه به پژوهش و نمایاندن، قلمی توانا و نکتهپرداز در نوشتن و بازنمودن، طبعی شیوا و گزیدهگو در سخن سرایی، بصیرتی گسترده در دستیابی به منابع و مآخذ، بالاخره زبانی مسلط و قدرتی کم مانند در تلفیق و آمیختن منطقی مطالب و عرضه کردن آنها به طور وسیع به قصد بهرهبری عموم بود."
اندیشه و آثار دکتر عبدالحسین زرینکوب
دکتر زرینکوب را میتوان یکی از مهمترین مورخان ادب و فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست. او تلاشهای زیادی برای احیا و بارآفرینی هویت ملی ایران انجام داده است. دکتر زرینکوب فرهنگ ایرانی را مهمترین عنصر هویت ملی ایران قلمداد کرده است و انسانیت، عدالت و محبت را بخشی از فرهنگ ایرانی میداند. تلاشهای بیوقفهی او را میتوان در پژوهشها و نوشتههایمختلف او مشاهده کرد. او در زمینههای تاریخ ایران و اسلام، نقد ادبی، تصوف و عرفان آثار متعددی را در قالب کتاب، مقاله و ترجمه از خود به جا گذاشته است.
قلم روان و سادهی دکتر زرینکوب یکی از مهمترین ویژگی نوشتههای او به شمار میآیدی. دکتر زرینکوب در شرح و تفسیر تاریخ میانه رو بود و تنها از ویژگیهای مثبت و منفی تاریخ صحبت کرده است. بخشی از آثار تاریخی او به بزرگان ادبی ایران اختصاص دارد. دکتر زرینکوب بخش قابل توجهی از عمر خود را صرف مطالعه و تفکر در آثار بزرگان فرهنگ ایران نظیر نظامی گنجوی، سعدی، حافط، شاهنامهی فردوسی و مولانا کرده است. او مهمترین محقق و مورخ مولاناشناسی به شمار میآید. کتاب پله پله تا ملاقات خدا به قلم دکتر زرینکوب، یکی از بهترین آثار منتشر شده در زمینه مولاناپژوهی است. او در این کتاب با زبانی شیوا و ساده زندگی و مراحل سلوک معنوی مولانا را شرح داده است. او معتقد است مولانا بسیار ارزشمندتر از آن است که بخواهیم تنها او را شاعر و هنرمند بدانیم. جریانهای فکری زرینکوب دررشتهی مولاناپژوهی، عرفان و تصوف در میان اندیشمندان این حوزه از جایگاه ویژهای برخوردار است.
از مهمترین نوشتههای دکتر عبدالحسین زرینکوب میتوان به کتاب «دو قرن سکوت» در زمینهی تاریخ و تاریخنگاری، «از کوچهی رندان» در زمینه نقد ادبی، «روزگاران» در زمینه تاریخ ایران و «سر نی» در زمینه مولانا پژوهی اشاره کرد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک