جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
121,720
در پاییز ۱۹۳۰ وقتی ویل دورانت بیرون خانه اش در منطقه ی لیک هیل نیویورک مشغول جمع آوری برگ های درختان بود مردی شیک پوش نزدیک او آمد و با صدایی آرام گفت که قصد دارد خودکشی کند اما اگر او که فیلسوف است بتواند دلیل قابل قبولی برای او بیاورد از این کار منصرف میشود. دورانت در آن هنگام فرصت کافی برای فکر کردن نداشت تا درباره این موضوع اظهار نظر فلسفی کند بنابراین تمام تلاش خود را کرد تا برای او دلیل هایی بیاورد که زندگی ارزش زیستن و ادامه را دارد.
بعد از رویارویی دورانت با آن مرد غریبه و مطرح کردن آن سؤال مأیوس و ناامید کننده، او تصمیم گرفت تا به صد نفر از افراد برجسته در هنر سیاست دین و علوم مختلف نامه بنویسد و با طرح این سؤال ذهن آنها را به چالش بکشد تا نه تنها به این سؤال اساسی درباره معنی زندگی پاسخ بدهند، بلکه درباره اینکه چگونه در زندگی خود به معنی آن رسیده، چه هدفی در زندگی داشته و چگونه آن را تحقق بخشیدند نظر خود را بنویسند. بعد از اینکه پاسخ های این افراد به دست دورانت رسید او تصمیم گرفت تا جواب نامه ها را در کتابی به نام «درباره معنی زندگی برای عموم منتشر کند.
در روزگار قدیم انسان در برابر ویرانگری بی طرفانه ی تاریخ - بی طرفی بین خیر و شر بین زندگی و مرگ با ایمان به اینکه دنیایی عادلانه تر در آینده وجود دارد، روحیه ی خود را تقویت میکرد دنیایی که در آن تمام خطاها اصلاح میشود و مرد فقیر در بهشت برای قطره آبی که اجازه میدهد بر زبان ثروتمندی در جهنم ریخته شود، لذت میبرد. در ادیان گذشته چیز سنگدلانه ای وجود داشت؛ موضوع زندگی و آموزه های بودا و مسیح به مرور با زیاده روی در پرهیزکاری با کینه جویی بدنام شد، هر بهشتی دوزخی داشت که آدمهای خوب کسی را که در زندگی به موفقیتهای بسیار زیادی رسیده یا به عقیده ی آنها افسانه های بی اساس را باور کرده بود مشتاقانه به آنجا میسپردند در آن روزگار خوش انسان بر این باور بود که زندگی شر است گوتاما از بین رفتن آگاهی فردی را بزرگترین خیر نامید و کلیسا زندگی را دره ای از اشک توصیف کرد. انسان میتوانست به زمین بدبین باشد زیرا به آسمان خوشبین بود. در پشت ابرهای آسمان جزیره های خوشبختی منزلگاه سعادت ابدی را میدید. همین الان که دارم مینویسم آوازی از خیابان پایین به گوش میرسد. زن جوان سیاه پوشی همراه یک گروه نوازنده ی سازهای بادی سرود مذهبی راک ۱ ممکن است افراد بسیاری با نام بودا او را بشناسند.
ویل دورانت یکی از نویسندگان و مورخان برجسته دنیا است و بدون شک کتاب ارزشمند تاریخ تمدن وی از جمله آثار درخشان و ماندگار دوران معاصر به شمار می رود. درباره معنی زندگی یکی دیگر از کتابهایی است که ویل دورانت نوشته است. ایده نوشتن این کتاب بدین گونه شکل گرفت که یک روز مردی نزد این فیلسوف معروف رفت و به او گفت که دلیلی برای ادامه زندگی ندارد و میخواهد خودکشی کند. مرد از ویل دورانت خواست تا دلیل قانع کننده ای به او بدهد تا از این کار منصرف شود. مدتی از این ماجرا می گذرد ولی این سؤال هم چنان ذهن فیلسوف را درگیر می کند تا اینکه تصمیم میگیرد به بیش از صد و به اندیشند، بازیگر سیاستمدار و نامه بنوید و از آنها بخواهد که به او بگویند درباره معنا و ارزش زندگی چه فکر میکنند و مفهوم آن چیست؟ سپس با جمع آوری نظرات به دست آمده این کتاب حاضر را به چاپ رساند. از این تویستره منتشر شده است: از سری کتاب های سمت نو
تلگرام
واتساپ
کپی لینک