جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
330,510
به محض بسته شدن در سوزن وریدی را از مچ دستش بیرون کشید و از روی نرده های اطراف تخت گذشت و پایین آمد. کف لینولئوم بیمارستان زیر پاهای برهنه اش سرد بود میتوانست حس کند که وضعیتش از آنچه ثبات کامل میخواندند چند درجه ای پایین تر است. با این حال شرایط کنونی اش به اندازه ی چندین سال نوری بهتر از حال چهل و هشت ساعت قبل بود. بی سر و صدا سمت کمد رفت و در را گرفت و کشید. پیراهن و کت و شلوارش را روی چوب رختی آویزان کرده و کفش هایش را پایین آنها روی زمین گذاشته بودند. نه خبری از جوراب بود و نه لباس زیر قرار نیست که پشتک وارو بزنم درد تنها وقتی سراغش آمد که برای بالا کشیدن شلوارش خم شده بود. دردی شدید و ناگهانی که بلافاصله بعد از صاف کردن قامتش ناپدید شد. لحظه ای کوتاه نگاهش به پاهای برهنه اش افتاد و مثل همیشه ردیفی از جای زخمها او را از زمان حال جدا کرده تلاش کردند تا به هشت سال پیش بکشانند؛ به اتاقی که ایتن هرگز دیوارهای قهوه ای و بوی متعفن مرگش را از یاد نمی برد.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک