1
18,500
(داستان های فارسی،قرن 14)
نقد نوشته شده دربارهی رمان درهایی به اتاقک زیر آشپزخانه در تاریخ 8 مرداد ماه 1399در روزنامهی اعتماد
رمان درهایی به اتاقک زیر آشپزخانه؛ رمانی به قلم مریم آمارلو است که به تازگی توسط نشر مروارید منتشر
شده؛ اما آنچه در این سطرها میخوانید نقدی ادبی بر رمانی تازه منتشر شده نیست .این سطرها به واکاوی
واقعهای میپردازد که در بطن رمان اتفاق میافتد و از این طریق به ارتباط میان نوشتن، به جنون و کشتن
اشاره میکند .ما از دریچه بررسی این رمان میتوانیم به ارتباط این سه پدیده بپردازیم، زیرا درهایی به اتاقک
زیر آشپزخانه رمانی درباره ی نوشتن است.
در آغاز رمان، راوی از دختری به اسم اورنگ نام میبرد که در کنار گلفروشی متوقف شده و عطر انواع گلها
را از یکدیگر تشخیص میدهد ولی درنهایت برای خواهرش به جای شاخهای گل پاکتی پرتقال میخرد .اورنگ
به خانه برمیگردد اما خواهرش در خانه نیست .اورنگ نیمه دیگر راوی و وجهی از اوست که ارتباط محکم
تری با زندگی معمول دارد . ادراک حسی مانند بوییدن عطر گلها؛ اورنگ را تنها برای دقایقی درگیر میکند،
اما خواهرش بهطور ممتد درگیر عطرها، رنگها و اشکال است .راوی به خانه پیش اورنگ برمیگردد در حالی
که زخمی بر شانهاش دارد .این زخم محصول تصادف او با درشکهای است که از درون یک نقاشی
امپرسیونیستی بیرون جهیده در حالی که مردی پالتوپوش آن را میرانده است .راوی زخمش را که حاصل
این تصادف است و مرد پالتوپوش را دوست دارد ؛در حالی که نیمهی دیگر او یعنی اورنگ مایل است که
خواهرش این تصادف و رانندهی درشکه را فراموش کند .اورنگ عاشق رییسش است و تجربهای واقعی و
ملموس از عشق را نمایش میدهد اما مرد پالتوپوش؛ معشوق خیالی نویسنده و سوژهای است که او را به
نوشتن وامیدارد پس هم او را رنج میدهد و هم امکان درک زیبایی را برای او فراهم میکند.
تمرکز نویسنده بر ادراک حسی موجودات و حاالت انسانی، او را از امکان تمرکز بر روابط پدیدهها دور نگه می
دارد و نویسنده را تبدیل به فردی نامناسب برای زندگی معمول میکند .زندگی و عشق دو خواهر در تضاد با
یکدیگر است بنابراین تمامی رمان روایت دوری و نزدیکی راوی و اورنگ یعنی دو نیمهی شخصیت نویسنده
است که بهطور مدام او را به دو سمت مخالف میکشند .راوی که بهواسطهی ادراک حسی در لحظهی حال
غرق میشود، قدرت پیشبینی حوادث آینده و یادآوری گذشته را مرتبا ازدست میدهد .چنین حالتی را باید
نشانهی آشکار نوعی جنون دانست که نویسنده را تحلیل میبرد؛ همچنان که نویسنده نیز با نوشتههای خود
سوژهاش را میکشد ."من مرد پالتوپوشی را کشتهام که توی کافهای که بوی دارچین فضایش را پر کرده،
روی یکی از صندلیهایش نشسته و سفارش قهوه میدهد؛ کاله لبهدار زنانهام را تا روی چشمهایم پایین می
کشم تا کسی متوجه ی صورت ترسیده ام نشود."
نویسنده برای خلق اثرش سوژه را به لحظه حال گره میزند و به این وسیله او را به موجودی بدون گذشته و
آینده بدل میکند که در عین حال موجودیتی ابدی دارد. آرزوی نویسنده این است که خود نیز در آغوش
سوژه بر بستر کتابش آرام گیرد و در کنار او ابدی شود؛ پس نویسنده خود و سوژهاش را به موجودی تبدیل
میکند که زنده نیست ولی زیستنی ابدی دارد و چنین موجودی را تنها میتوان شبح نامید : "اورنگ دیگر
رفته است؛ هیچ چیزی دیگر به نظرم پیوسته نمیآید .همه ی چیزها شبحوار شدهاند." در مقطعی از رمان
راوی به شبح بدل میشود؛ چنانکه داستان افرادی را روایت میکند که کشته است اما در صفحات بعد دوباره
ظاهر میشوند .در وضعیت ذهنی راوی، زمان و مکان متوالی و پیوسته نیست و جهان او لحظه ی حالی شبح
زده است که در صد و بیست صفحه روایت میشود
رمان درهایی به اتاقک زیر آشپزخانه در فضایی سوررئالیستی وهمزمان همراه با مولفه های پست مدرنیسم در
8 فصل و126 صفحه توسط نشر مروارید درتابستان 99منتشر شده که نامزد سه جایزهی ادبی در ایران شده
است: جایزهی ادبی نوفه(جایزهی ادبی آوانگارد در ایران) و جایزه ی ادبی ما و جایزهی ادبی واو (جایزهی ادبی
آوانگارد در ایران)؛ این رمان که همزمان مولفه های رئالیسم جادویی را نیز در خود دارد، همزمان در دو فضا؛
فضایی انتزاعی و ذهنی و فضایی رئالیستی که در نهایت هر دو با هم ترکیب می شوند ادامه پیدا می کند.
ساختار رمان به گونه ای طراحی شده که داستان از همان جایی که شروع می شود در همان جا هم به اتمام
برسد. به دور خود چرخیدن کاراکترهای داستان در حین ماجراهایی که پیش میآید و همزمان آگاهی داشتن
از این گمگشتگی و جریان دایره وار و ادامه دادن به آن تا سرحد تمام شدن، خصوصیت دیگر این رمان است.
زن این رمان، آگاهانه همزمان در دو دنیا سیر می کند و تمام ماجراهایی را که در پیش رو دارد با تعبیری
شاعرانه از سر می گذراند وسرانجام، سکون در نقطهی ابتدایی را می پذیرد.
داستان حول وهمیات دختری می گذرد که آنها را بی هیچ ترکیب با چیز دیگری،شفاف و دست نخورده
،همین طور در کنار هم روایت می کند ،تا در نهایت به یک حس کلی ختم شود .او فکر می کند با خواهرش
اورنگ زندگی و سفر می کند و مرد پالتو پوش هم وسط همه ی این ماجراها حضور دارد...
مریم آمارلو (مارا آمارا): متولد 1359 (1980)
دانش آموختهی ادبیات و سینما. نویسندهی ادبی و رمان و محقق ادبی
آدرس محل سکونت: ایران، تهران
آثار این نویسنده:
رمان درهایی به اتاقک زیر آشپزخانه، انتشارات مروارید، تهران. نامزد فصل اول جایزهی ادبی نوفه (جایزهی
ادبی آوانگارد در ایران) ، نامزد جایزه ی ادبی ما، نامزد جایزهی ادبی واو (جایزهی ادبی آوانگارد در ایران)
رمان گم و گور، انتشارات نصیرا، تهران. نامزد فصل اول جایزه ی ادبی نوفه (جایزه ی ادبی آوانگارد در ایران) ،نامزد جایزه ی ادبی واو (جایزه ی ادبی آوانگارد در ایران) ، نامزد بخش داستان بلند فانتزی جایزهی ادبی افسانه ها
رمان عطر مرگ در خیاط خانهی مادام، انتشارات سیب سرخ، تهران. نامزد جایزه ی ادبی واو (جایزه ی ادبی آوانگارد در ایران).
مجموعه داستان هم سلولی، انتشارات نصیرا، تهران. نامزد جایزه ی ادبی مازندران.
خرچنگ های حمام ( قصه های شعرگونه )، انتشارات داستان، تهران. نامزد جایزه ی ادبی حافظ.
رمان ایکه، انتشارات مهر و دل، تهران.
و رمان آخر که در مراحل پایانی برای انتشار: سفید برفی به روایتی دیگر.انتشارات سیب سرخ تهران.
داستانهای کوتاه مریم آمارلو و همچنین داستانهای کوتاه ترجمه شده ی او به زبانهای دیگر و راه یافته به
مسابقات ادبی و چاپ شده در مجالت ادبی به شرح ذیل است:
داستان کوتاه قمارباز: چاپ شده در کتاب گزیده ی داستانهای کوتاه با اهالی لیراو، انتشارات مانیای تهران.
داستان کوتاه ما توی فکرهای هم زندگی میکنیم: نامزد بخش داستان کوتاه ژانر فانتزی جایزه ی ادبی افسانه ها،
نامزد جشنواره ی ملی داستان کوتاه پرراس، چاپ شده در مجله ی شبکه ی آفتاب، چاپ شده درماهنامه ی ادبی
چوک، چاپ شده در مجله ی ادبی فصل شیراز و چاپ شده درکتاب سال داستان تخصصی شیراز .
داستان کوتاه خانهای زیر آب: نامزد جشنواره ی داستان کوتاه آب، چاپ شده در کتاب فرشته های درخت پرتقال، نشر کتاب برادر تهران.
داستان کوتاه کهنه سرباز: نامزدبخش داستان کوتاه ژانروحشت جایزه ی ادبی افسانه ها، چاپ شده درفصلنامه ی ادبی سدا، چاپ شده در کتاب فرشته های درخت پرتقال: نشر کتاب برادر، تهران.
داستان کوتاه شبح مو قرمز: نامزد بخش داستان کوتاه ژانر وحشت جایزهی ادبی افسانهها .
داستان کوتاه گم و گور: چاپ شده در ماهنامهی ادبی چوک، چاپ شده در مجلهی ادبی پراو.
داستان کوتاه بودن یا نبودن: نامزد بخش داستان کوتاه ژانر وحشت جایزهی ادبی افسانهها، ترجمه شده به
زبان ترکی استانبولی و چاپ شده در مجلهی ترک زبان ترکیه (مجله ی کاغذی الجوردی) .
داستان کوتاه بعد از اسب شدن: چاپ شده در مجلهی ادبی جنزار.
داستان کوتاه متروکه ی اجاره ای: چاپ شده در مجله ی نقطه بند، مقام دوم جایزه ی ادبی دو گنبدان.
داستان کوتاه پینوکیو: چاپ شده در مجموعه ی مشترک کتاب گذرگاهی با خاطره های مغشوش، راه یافته به جایزه ی ادبی سیمین.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک