کتاب ترس جان را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
قیمت قبل
کتاب ترس جان
ترس جان
موجود
3.7 (2)
معرفی محصول
«پوست» معروفترین اثر کورتزیو مالاپارته است که در سال ۱۹۴۹ نوشته شد و جنجالهای زیادی خلق کرد و حتی کار به مراکز قضایی نیز کشیده شد و چیزی نگذشت که به تمام زبانهای دنیا ترجمه شد و موقعیتی فوقالعاده به دست آورد. ریزبینترین منتقدان نیز مالاپارته را نویسندهای فوقالعاده و استعدادی بزرگ شناختهاند.
روبرت کمپ مینویسد: «هر صفحهی پوست بسیار زیبا و حماسی و شاعرانه است و نویسندهاش مهارتی خارقالعاده دارد. نباید به صداقت آنچه گفته شده است شک کنیم، چرا که مالاپارته خود اولین کسی است که از اثرش متأثر شده است.»
مالاپارته زندگیاش را در متهم و محکوم کردن گذرانید و آثاری خلق کرد که نمایانندهی زمانهی ماست و وی را همردیف بزرگترین هنرمندان هان قرار میدهد. «پوست» بیشک تواناترین و پرمعنیترین اثرش است و در آن مالاپارته به سبب جدل بسیار قویاش، نویسندهای چون سارتر است و به سبب تصاویر بیرحمش نقاشی چون بوش و بروگل و گویا.
مالاپارته در جنگ جهانی اول داوطلبانه شرکت کرد و نشان لیاقت گرفت. پس از ۱۹۱۸، با تمام وجودش به سیاست و روزنامهنگاری پرداخت و روحیهی ماجراجویش در این فعالیتها بیتأثیر نبود. با روحیهی عاصی خاص خود -نسبت به هر قید و بند سنتیای- به فاشیسم پیوست و همزمان آن به فعالیتهای مختلف ادبی مشغول شد. مالاپارته در اثر بزرگش «پوست» که از نظر نمایاندن آداب و رسوم زندگی ایتالیا پس از جنگ دوم جهانی دارای نهایت اهمیت است، قبل از هر چیز، ناظری آزاد است و نشاندهندهی واقعیتی مشکوک.
در اطراف تختخواب ژان لویی و دوستانش، با اضطرابی که خاص خویشاوندان زائو است، محتاط و ترسان و مضطرب حرکت میکردند و یکی با حولهی مرطوب پیشانی بیمار را تر میکرد و دیگری دستمال آغشته به سرکه را نزدیک بینیاش میگرفت و دیگری کنار دو تشتکی مشغول بود که پیرزنی با موی ژولیده و خاکستری و صورتی پر چین و حرکاتی مرتب و کند در آنها آب گرم میریخت -حرکت منظمش ناقض سر جنباندن مضطربانهاش بود- و ناراحت آه میکشید و پرسان به آسمان مینگریست.
بقیه بیآرام در اتاق میدویدند و به هم میخوردند و تنه میزدند و سر در میان دست گرفته بودند و هر بار که زائو فریادی محکمتر میکشید یا حرکتی دردناکتر میکرد فریاد میزدند: خدای من! خدای من!
ژرژ وسط اتاق ایستاده و بستهی بزرگ پنبهی هیدروفیل به دست داشت و تکههایی از آن کنده و به هوا میانداخت که آرام چون برف در آسمانی گرم و روشن به اطرافش فرو میریخت و چون مجسمهای از درد و اضطراب مینمود. زائو میخواند: آی، بیچاره من! و با هر دو دست بر شکم متورمش مینواخت که صدایی چون طبل از آن برمیخاست.
در حال حاضر مطلبی درباره کورتزیو مالاپارته
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر
خود،
نویسنده
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره بهمن محصص
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک