جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
52,000
گلاب رفت و رفت تا به جنگل رسید. هنوز چند قدمی نرفته بود که یک گرگ پرید جلو پای او. گلاب ترسید. اما به روی خودش نیاورد و به گرگ گفت: «چرا جلو راهم را گرفتهای؟ مگر نمیبینی به خانه مادربزرگم میروم؟» گرگ گفت: «سلام گلاب خانم! تو کجا، اینجا کجا؟! تک و تنها توی جنگل چه کار میکنی؟! آخ که چقدر گرسنه هستم! صبر کن تا تو را بخورم.»
گلاب با خودش کمی فکر کرد و گفت: «ببین آقا گرگه، من خیلی کوچکم. فقط پوست و استخوانم. اگر مرا بخوری سیر نمیشوی؛ اما میخواهم به خانه مادربزرگم بروم. آنجا پلو بخورم، چلو بخورم، مرغ و فسنجون بخورم، وقتی که خوب چاق و چله شدم، وقت برگشتن اگر مرا دیدی میتوانی مرا بخوری!»
گرگ با خودش گفت: فکر بدی نیست. به همین دلیل به او اجازه داد تا برود.
گلاب خوشحال از اینکه از دست گرگ نجات پیدا کرده بود، به راهش ادامه داد. هنوز خیلی نرفته بود که یک پلنگ پرید جلو پای او.
در حال حاضر مطلبی درباره ناصر یوسفی نویسنده کدو قلقله زن نشر پیدایش در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک