جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
170,000
حکایت
کسی که از دریای عمان برآمد و وزارت یافت
دارا و شبان
ابن عبدالعزیز و انگشتری گرانبهای او
اتابک تکله
پادشاه روم و دانشمند
خدا دوست و مرزبان ستمکار
قحط سالی در دمشق
سوختن بغداد
دو برادر عادل و ظالم و سرانجام ایشان
شحنه مردم آزار در چاه
حجاج بن یوسف
پادشاهی که بیماری رشته داشت
قزل ارسلان و دانشمند
پادشاه غور و روستائی
مأمون و کنیزک
درویش حقگوی
مشت زن بی بخت و روزی
جفا گستر پند ناپذیر
در عدل و تدبیر و رای
ز طامات و دعوی زبان بسته دار که اصلی ندارد دم بی قدم چنین خرقه زیر قبا داشتن شنیدم که بگریست سلطان روم که پایانم از دست دشمن نماند بسی جهد کردم که فرزند من کنون دشمن بد گهر دست یافت چه تدبیر سازم چه درمان کنم؟ بگفت ای برادر غم خویش خور ترا اینقدر تا بمانی بسست اگر هوشمندست و گر بیخرد مشقت نیرزد جهان داشتن بدین پنجروزه اقامت مناز کرا دانی از خسروان عجم که بر تخت و ملکش نیامد زوال؟ کرا جاودان مانده امید ماند کرا سیم و زر ماند و گنج و مال وز آنکس که خیری بماند روان برنیکمردی ز اهل علوم جز این قلعه و شهر با من نماند پس از من بود سرور انجمن سر دست مردی و جهدم بتافت که از عمر بهتر شد و بیشتر ۳ چو رفتی جهان جای دیگر کسست که از غم بفرسود جان در " تنم پس از وی بچندی شود پایمال غم او مخور کو غم خود خورد گرفتن بشمشیر و بگذاشتن باندیشه تدبیر رفتن بساز ز عهد فریدون و ضحاک و جم نماند بجز ملک ایزد تعال چو کس را نبینی که جاوید ماند دمادم رسد رحمتش بر روان
تلگرام
واتساپ
کپی لینک