1
گر این طور بود تا آن وقت من فهمیده بودم ولی این که این طور و به شکل خلق الساعه این طرح مطرح شده بود ذهن مرا به همه جا می برد. امکان نداشت پشت این حرفها هیچ چیز جدی وجود داشته باشد. حتی اگر بازی و دام مجدد ساواک هم نبود، پشت این حرفها همان کسانی بودند که در زندان آنها را دیده بودم، همان چریکهای گیج و محزون که در خلوت خود گریه میکردند. آدم های ساده اندیشی که مبارزه انقلابی را با فیلم سینمایی اشتباه گرفته بودند و در خیالات خودشان همه چیز به شکل ایده آل اتفاق می افتاد. در این که باید چکار میکردم تردید نداشتم اما انجام آن سخت بود. دست تقدیر مرا در مقابل یکی از بهترین و دست بر قضا یکی از پاکترین دوستان خود قرار داده بود. سرنوشت اراده خود را بی رحمانه بر من تحمیل کرده بود. گوئی هیچ انتخاب دیگری نداشتم. تمام زندگی گذشته من دانش و اخلاقیات من تمام زندگی و خاطرات گذشته من زندگی یک انقلابی بود اما دیگر نمیخواستم مثل یک انقلابی بمیرم. من ایمان خود را از دست داده بودم به آن راه تردید داشتم و در آن گونه زیستن و مردن معنائی نمی یافتم. اما چرا باید در مقابل این آزمایش سخت قرار می گرفتم؟
در حال حاضر مطلبی درباره امیرحسین فطانت نویسنده یک فنجان چای بی موقع در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک