کتاب راهنمای فلسفه بلک ول 1 فلسفه تحلیلی

بر پایه یک دسته بندی کمابیش شناخته شده، فلسفه معاصر در مغرب زمین به دو گروه قاره ای continental) و تحلیلی (analytic) تقسیم می شود و فیلسوفان معاصر غربی معمولاً در یکی از این دو شاخه طبقه بندی می شوند. البته همان گونه که بسیاری افراد یادآور شده اند تعبیر « قاره ای» - که در اینجا به قاره اروپا اشاره دارد - قدری گمراه کننده است زیرا این گمان را از ذهن میگذراند که ملاک تقسیم به یک ویژگی «جغرافیایی فرهنگی مرتبط با فیلسوفان فی المثل مكان تولد یا ملیت یا مکان فعالیت آنها باز میگردد مشکل این است که هر چند امروزه پایگاه اصلی فلسفه تحلیلی در کشورهای انگلیسی زبان ایالات متحده، کانادا بریتانیا و استرالیا) و خارج از اروپاست و در طرف مقابل فلسفه موسوم به قاره ای نیز رونق اصلی خود را در کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه و آلمان دارد،...

در اینجا یادآوری این مطلب حائز اهمیت است که اگر هیچ طبقه درست تعریف شده ای از گزاره های تحلیلی نداشته باشیم دیگر خود گزاره های فلسفی را نیز نمی توان گزاره های تحلیلی دانست. در این صورت نتایج تحلیل فلسفی را به سختی میتوان از نتایج تحقیق علمی متمایز کرد. بر اساس تصویر پوزیتیویستی، فلسفه یکی از علوم به شمار نمی رفت بلکه خارج از چارچوب گفتمان علمی قرار میگرفت و از یک سو روابط منطقی بین گفتمان یاد شده و واژگان آن را و از سوی دیگر مناسبات منطقی بین تجربه و واقعیت را تحلیل میکرد به دیگر سخن، فیلسوفان رابطه بین زبان و واقعیت را تحلیل میکردند اما این تحلیل صرفاً از بیرون انجام می گرفت. اگر ما ردیه کواین را بر تفکیک تحلیلی ترکیبی بپذیریم، دیگر نمی توان فلسفه را به روشنی از علوم خاص جدا ساخت بلکه همجوار رشته های دیگر و متداخل در آنها میگردد. به این ترتیب هر چند فلسفه از دیگر رشته ها عام تر است گزاره های فلسفی فاقد هرگونه جایگاه منطقی ویژه یا تقدم منطقی خاص بر سایر رشته ها خواهند بود.

۲.۲ . نظریه افعال گفتاری آستین

فیلسوف انگلیسی جی. ال. آستین به تفکیک بین گزاره های تحلیلی و ترکیبی و ترکیب بین عبارت های ارزشی و توصیفی بدگمان بود. در خلال دهه ۱۹۵۰ ، او تصویر بدیلی از زبان ارائه داد (1962 ,Austin) نخستین ملاحظه وی آن بود که دسته ای...

فلسفه تحلیلی با رویکردهای مختلفی معرفی می شود. بهترین رویکرد شاید این باشد که فلسفه تحلیلی را در قالب یک جریان فلسفی پویا بر اساس ویژگی های خاص تاریخی اش زمان شکل گیری و شخصیت های فلسفی آغازگر حلقات میانی و تحولات محتوایی و روش شناختی و ....) تعریف کنیم؛ جریانی که با فیلسوفانی همچون فرگه راسل مور و ویتگنشتاین در اواخر سده نوزده و اوایل سده بیستم آغاز شده مراحلی را پشت سر نهاده و امروزه روح حاکم بر بسیاری از شاخه های تازه استقلال یافته همچون متافیزیک معرفت شناسی، فلسفه ذهن، فلسفه منطق فلسفه دین و ... است. کتاب حاضر حاوی ترجمه دو مقاله است. که هر یک از منظری خاص به معرفی کلی فلسفه تحلیلی با تأکید بر برخی شاخه های آن پرداخته اند. مقاله نخست از جان سول و مقاله دوم از ویلیامز است که به نوعی مکمل مقاله سرل است.