«نمایش در ایران» به قلم بهرام بیضایی را میتوان سِتُرگترین کار پژوهشی دانست که تاکنون در چهارچوب مرزهای این کشور، پیرامون تاریخ نمایش در ایران پژوهش و نگارش شده است.
خودِ بهرام بیضایی در یادداشتی پیرامون این کتاب مینویسد: این یک تاریخ زنده نیست . هر چند زنده نبودن از مشخصات هر کتاب تاریخی است، ولی اینبار علت را شاید در نمایش ایران باید جست که نیمه جانی سخت جان بوده است. شاید هم در نبودن نمایشگاهی، مجموعهای، بایگانی آثاری ، جایی که در آن نشانهها یا بازماندههایی را بتوان پیدا کرد. این مطلب کوچکی نیست. در یکی دو سرزمین همسایهی ما موزههایی هست که در آنها برای مثال عروسکهای شببازی ایرانی از عهد سلجوقی تا امروز را میشود دید؛ ولی اینجا موزهها از هیچچیز پر است، فقط گفتههای پراکندهای در برخی کتابها، نقل قولها، یادداشتها ، سفرنامهها و حرف حرف حرف !
برای نویسنده امکان سفرهای چندانی – آنچنان که نویسندهی خارجی برای مشاهده یا گردآوری مدرک میکند – دست نداده است . او به جستوجوی کورمال خود در کتابها، مشاهدات گاهگاهی خود در چند ولایت، و تماسها با بازماندگان متکی بوده است. و گاه بوده است که خود را با درهای بستهی کتابخانههای معنوی روبهرو دیده است که درهایش فقط به روی ریشسفیدان باز میشود. این کتاب که فراهم کردن آن سالهای ۳۹ تا ۴۴ مرا تلف کرده، شامل شرح نمایش ایران است از آن روزگاری که مدرکی از آن به جا مانده و به دست من رسیده تا امروز، منهای تئاتر وارداتی به روش اروپایی که از دورهی قاجاریه آغاز میشود و آن جزوهای است جدا که به جای خود -اگر جایی داشته باشد – روزگاری منتشر خواهد شد.
راجع به روش تحقیق در این کتاب توضیحی ندارم، اگر روشی باشد با خواندنش معلوم میشود، اما این هست که نگارنده کوششی کرده است در فشرده کردن مطالب، و حداقلی را پیش نظر داشته است در آوردن شواهد و حواشی، و نیز بسنده کرده است تنها به ذکر ضروریترین منابع .
این یادداشتها هیچوقت به قصد تحقیق یا تألیف چنین کتابی جمع نشده بود ، کاملاً شخصی بود، کتاب کردن اینها را فرخ غفاری به گردنم گذاشت ، وهم او بود که باعث شد تا طرح دوری از این کتاب در مجلهی موسیقی از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر (دورهی سوم . از شماره ی ۶۳ تا ۷۷ – اسفند ۱۳۴۰ تا خرداد ۱۳۴۲) چاپ شود.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک