جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
200,000
مقدمه
فلسفه لاجوردی سپهری
زندگی خوابها مفهوم «رؤیا» در هشت کتاب سپهری
هبوط در هیچستان بازخوانی تطبیقی کویریات شریعتی و هشت کتاب سپهری .
من چه سبزم امروز طرحواره ای از عرفان مدرن (٤)
سلوک عرفانی و امر سیاسی طرحواره ای از عرفان مدرن (۵)
مرگ در ذهن اقاقی جاری است طرحواره ای از عرفان مدرن (٦)
مناسک فقهی و سلوک عرفانی طرحواره ای از عرفان مدرن (۷)
خواهر تکامل خوشرنگ زن در هشت کتاب سهراب سپهری
ناتوانی دستهای سیمانی تأملی در احوال و اشعار فروغ فرخزاد
پاکی آواز آبها تأملی در اصناف ایمان ورزی
بازخوانی پروژه عرفان مدرن
مکتب شیراز و سلوک عرفانی.
در پی آواز سپهری
دم زدن در هوای سهراب
پر از طراوت تکرار .
نوبت عاشقی
در گلستانه چه بوی علفی می آمد. در ... دل من چیزی است مثل یک پیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا نه دشت بروم تا سر کوه دورها آوایی است که مرا می خواند.
این سبک باری و سبک بالی و شوق به سفر و درجا نزدن و نماندن و عبور کردن هم در نامه ای به دوست شریعتی و هم در دو شعر یاد شده از سپهری دیده می شود. اینک مایلم به مقوله عشق در آثار این دو شخصیت برجسته فرهنگی معاصر بپردازم. آنچه محل استشهاد من در آثار شریعتی است، مقاله مشهوری است با عنوان دوست داشتن از عشق برتر است که در هبوط در کویر منتشر شده؛ تصویری که نویسنده در این مقاله از عشق به دست میدهد با تصویر متعارف از مفهوم عشق متفاوت است در این نوشته شریعتی به عشق بار معنایی منفی میدهد و عشق را نوعی حس تملک خواهانه شخص نسبت به معشوق معنا میکند؛ در مقابل دوست داشتن که در خویشاوندی میان دو روح پدید می آید مانند تلقی ای که افلاطون از مفهوم «عشق» در رساله ضیافت به دست میدهد. در واقع در نگاه شریعتی، دوست داشتن از مقوله عشق رمانتیک نیست؛ عشقی که به رابطه جنسی ختم میشود. چنان که برای سپهری هم ،عشق غیر رمانتیک است و بیشتر از سنخ احوال باطنی و وجودی است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک