جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
در سالهای اخیر، استفاده بیش از اندازه از واژه «خودشیفتگی این واژه را حسابی از وزن و معنا تهی کرده است در فرهنگ امروز که مردمانش به وسواس سلفی گرفتن دچارند و فشار رسانه های اجتماعی آن را به پیش می راند خودشیفتگی کم و بیش هم معنا با «تکبر و نخوت» شده است.
یاد کردن از کسی به عنوان خودشیفته» تبدیل شده به تشخیص غیر حرفه ای باب روز و محبوب کارشناسان و گزارشگران رسانه ها که مشتاقانه آن را درباره فلان آدم مشهوری که به تازگی درگیر ماجرای رسوایی شده یا بهمان سیاستمداری که هنگام عملی ناپسند در تله افتاده به کار میبرند. بیشتر آدم ها از این واژه به عنوان توهین استفاده میکنند با آن میخواهند کسانی را که به نظرشان زیادی خود بزرگ بین میرسند خیط و کنف کنند. این واژه را برای اشاره به مردان و زنان از هر گروه اجتماعی به کار میبریم از هنرپیشگان معروفی که جلو چشم مردم رفتار ناپسندی از آنان سر زده تا دوستانی که مدام عکس های خوش نمای خود را در اینستاگرام می گذارند.
این روزها گویی تقریباً همه خود شیفته اند.
وقتی این برچسب را به این همه آدم میزنید معنی اش گنگ میشود و بیش از اندازه تعمیم می یابد. اشاره کردن به کسی تحت عنوان «خودشیفته» تبدیل شده به کلیشه و آن چنان رایج شده است که دیگر فکر نمی کنیم واقعاً معنی اش چیست. هدف این کتاب رهانیدن مفهوم خودشیفتگی از این معنای کلیشه ای و روشن...
خود را برتر و دیگران را خوار و حقیر می شمارد. کسانی که موفقیت های او را زیر سؤال میبرند عفریتها یا بازنده هایی حسود، مانند اما اوریلی هستند. وقتی او را زیر سؤال میبرند سخت عصبانی میشود. تایلر ها میلتون را تهدید به نابودی میکند چون علیه او شهادت داده است. اگر چه ما هرگز آن قدر دقیق نخواهیم شد که ببینیم پشت این واکنش ها چه چیزی هست، با این حال این واکنشها حاکی از وجود آن نوع شرم بنیادین اند که عنصر ذاتی خودشیفتگی حاد است. رفتار آرمسترانگ حاکی از این است که هر وقت خود پنداره برنده بودنش تهدید میشود او این تهدید را به مثابه داغ خودشیفته سوز عمیقی حس می کند، داغی که مثل حمله احساسش میکند حمله ای که باید بی درنگ و با قدرت پاسخ داده شود تا دشمنی که به حمله دست زده نابود شود. هر چه احساس شرم شخص عمیق تر باشد، احتمالش بیشتر است که هر وقت شرم تهدید به سربرآوردن میکند شخص حس کند به او حمله شده است. هر چه سپر تدافعی مستحکم تری از نظر روان شناختی داشته باشد واکنشش وحشیانه تر خواهد بود. خودشیفته قلدر مآب مانند تمام خودشیفته های حاد بر اثر همان شخصیت خودش، بخش عظیمی از انرژی روانی اش را به حفظ چیزی که من آن را دفاع بی امان خودشیفته و ارا نامیده ام اختصاص میدهد. به نظر من 1000-T، آدم ماشینی قاتل در فیلم نابودگر ۲ میتواند تشبیهی به درد بخور برای این موضوع باشد. اگر آن فیلم را دیده باشید شاید یادتان باشد که 1000-T تماماً از «آلیاژ شبیه ساز ساخته شده بود؛ این آلیاژ فلزی مایع است که به او امکان میدهد به شکل هر جسمی که آن را لمس میکند در آید آلیاژ شبیه ساز این خاصیت را هم دارد که این نابودگر هر وقت جراحتی بردارد یا آسیبی ببیند فوری به شکل اولیه اش بر می گردد. در صحنه ای مشهور از این فیلم، گلوله های تفنگ سوراخ های بزرگی در بدن 1000-T که در حال دویدن است پدید می آورند؛ چند ثانیه بعد، آن سوراخ ها پر میشوند و پارچه لباسش هم دست نخورده به نظر میرسد. مانند 1000-T ، کسی که به دفاع بی امان خودشیفته وار متکی باشد ضد گلوله است. خرده گیری ها و شکست خوردنها شاید مختصر جراحتی به او وارد کنند...
در این کتاب از خلال آشنایی با نمونه هایی از زندگی واقعی آدم ها و به واسطه ساعت ها گفت و گوی نویسنده با مراجعانش خواهید آموخت چگونه خود شیفته های حاد را میان دوستان اعضای خانواده و همکارانتان شناسایی کنید؛ پی خواهید برد محرک آنان چیست برخی روشهای سودمند برای طرف شدن با خودشیفته های حادی که میشناسید کدام است؛ وقتی رفتارهای خودشیفته وار را در دیگران تشخیص دادید چگونه میتوانید از برانگیختن آنها پرهیز کنید؛ و چگونه میتوانید شیوه هایی کارآمد برای واکنش نشان دادن به خود شیفته های حاد در پیش گیرید. البته در این روند چیزهایی هم درباره خودتان می آموزید چگونه واکنشهای تدافعی تان شما را هر از گاهی به آدمی خودشیفته تبدیل میکند؛ چطور گرایش های خود شیفته واری را که تمامی ما آدم ها گاه و بی گاه بروز می دهیم در خودتان تشخیص دهید و چگونه آسیبها به زندگی خصوصی و روابطتان را به حداقل برسانید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک