جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
270,000
گفتار نشر سوم
سخن اول
فصل اول / در خانه فاطمه (س)
فصل دوم / دو جریان؛ پیامبری و پادشاهی
فصل سوم / امواج مصیبت و ساحل شکیبایی
فصل چهارم / مرگ معاویه و پادشاهی یزید
فصل پنجم / مکه
فصل ششم / کاروان عاشقان
فصل هفتم / عاشورا
فصل هشتم / کاروان آزادگان
فصل نهم / بازگشت به مدینه
نمایه کتابها
نمایه اشخاص
نمایه مکانها
فهرست نام کتب (مآخذ)
رفیق شفیق درست پیمانی به افق اشاره کرد و با مهر و اندوه گفت: هلال ماه محرم ! اللهم صل على محمد و آل محمد» برقی از اشک در چشمانش درخشید و هاله ای از غم چهره اش را پوشاند. ساعتی پیش کوشیده بودیم غروب خورشید را در دریا بنگریم انگار خورشید در شفق پرپر شد و حالا هلال ماه محرم و شفق در یکدیگر آمیخته شده اند تصویر هلال بر آینه جانم نقش شده بود و دگرگون می شد.
هلال، کلیدی شد که به بهانه او این گفتار را برای نشر تازه پیام آور عاشورا بنویسم.
***
غروب عاشورا پیکرهای پاک شهیدان مثل زورقهای شکسته در ساحل دریای خون بر خاک افتاده بود خیمه های سوخته آوار شده بود ماه می تابید. گویی همه تاریخ همه هستی در آن صحرا خلاصه شده بود. حقیقت هستی در تلألؤ ماه می درخشید. نگاه زینب سلام الله علیها بر شهیدان بود و نیز بر ماه
نکوتر بتاب امشب ای روی ماه
که روشن کنی روی این بزمگاه صراحی شکسته قدح ریخته
حریفان بیکدیگر آمیخته
به يك سوى ساقی برفته از دست
به سوی دگر مطرب افتاده مست
تلگرام
واتساپ
کپی لینک