جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
نوشتن از دنیایی که صدای توپ و گلوله و خمپاره ندارد برای بچه ها کمی سخت است هربار کانال تلویزیون را می چرخانی، آدم بزرگ ها در یک جای دنیا در حال جنگ اند. چطور می توان از جنگ و بدی هایش برای بچه ها گفت وقتی در دنیای پر از خیال و رنگشان فقط صلح پادشاهی می کند؟ دنیایی پر از زرافه و لگو و دانه های پاره شده ی گردن بندی مروارید شاید بچه ها با کسی سر جنگ ندارند دعوا و کشیدن تارهای مو و کتک کاری تو پارک بله اما جنگ؟ نه!
پس، باید برای بچه ها از جنگ ،نوشت اما نه با ادبیاتی که کابوس شبانه شان شود؛ کاری که نوید سید علی اکبر با نوشتن کتاب خاطرات یک نویسنده ی زرافه نشین انجام داده است؛ قصه ای عجیب، خیال انگیز کمی غمناک و بسیار زیبا نویسنده ای که در طبقه ی سی و دو یک زرافه زندگی می کند؛ زرافه ای که همیشه راضی است آن قدر راضی که حاضر شده پاهایش را ببرند و جاده کنند و خودش را آپارتمان چرا؟ چون میخواسته از دنیای آدم ها سر دربیاورد؛ همان دنیایی که صدای بنگ بنگ، کیوکیو و گومب گومب تیرو تانک و بمب دارد. تصویرهای این کتاب ساده و انتزاعی هستند و فضای تخیل و تصور را برای کودکان باز می گذارند فضای تصویری کتاب هم جنگل و دشت نیست و مثل شهرهای شلوغ خودمان است اما استفاده از رنگ های ملایم هم اتفاق تلخی را که در طی داستان می افتد به نوعی تعدیل می کند و هم به شهر رنگ و لعاب میزند.
این کتاب برای گروه سنی کودکان است اما برای همه ی سن ها جالب است از کودک سه چهارساله ای که حوصله ی شنیدن داستان دارد تا کودک پنجاه ساله ای که خسته و بی حوصله تو صندلی اش فرورفته و کتاب را ورق میزند و می خواند:
امروز جنگ شد و هواپیماها روی شهر ما بمب ریختند. آپارتمانم چشمهایش را بسته بود و جم نمی خورد. زرافه گفت: شما آدمیزادها چه زندگی عجیبی دارید، طبقه ی سی و دو :گفتم همین طوره زرافه گفت: شاید چند روز دیگه بتونی برای پیاده روی بری و از دور تماشام کنی و دوباره صدای بمبی همان نزدیکی صحبت مان را قطع کرد.
5,940
تلگرام
واتساپ
کپی لینک