جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
46,000
قبل از مطالعه اصلاحی که اینشتین در دیدگاه دانشمندان از فضا و زمان آن گونه که در ابتدای قرن گذشته وجود داشت به وجود آورد نگاهی گذرا داریم به نظریه های پدیده های فیزیکی که در آن زمان رایج بود، زیرا مفاهیمی که دانشمندان از فضا - زمان داشتند توسط این نظریه ها شکل گرفته بود. در آن زمان هدف عمده فیزیکدانها این بود که برای پدیده های فیزیکی توصیفی مکانیکی که بر اساس قوانین حرکت نیوتن بنا شده باشد ارائه دهند. نظریه هایی که برای دو نیروی اصلی وجود داشت
عبارت بود از نظریه نیوتن برای نیروی گرانش و نظریه ماکسول برای نیروی الکترومغناطیسی یک اصل نسبیت که توسط نیوتن و قبل از آن توسط گالیله عنوان شده بود، به مکانیک نیوتنی قابل اعمال است. با ظهور نظریه الکترو مغناطیس آن چنان که در معادلات ماکسول تجلی یافته است به نظر می رسید که نسبیت مکانیک نیوتنی نتواند همان نسبیت معادلات ماکسول باشد. ما این نسبیت (گالیله ای) مکانیک نیوتنی را بررسی میکنیم تا تناقضات آن با نسبیت اینشتنی) معادلات ماکسول را بفهمیم.
۲-۱ سینماتیک توصیف حرکت
یک سئوال اساسی که توسط نسبیت گالیله ای و اینشتنی به طور متفاوت پاسخ داده می شود این است که ناظرهای مختلف چگونه یک حرکت را مشاهده میکنند؟ برای پاسخ دادن به این سئوال باید بتوانیم حرکت ذرات را به طور کمی توصیف کنیم
تلگرام
واتساپ
کپی لینک