تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایدهبوک
چکیده
معرفی مختصر کتاب من عادت کرده بودم به اینکه دیگران بی تفاوت از کنارم رد بشن، عادت کرده بودم به تنهایی، به اینکه کسی صدامو نشنوه. من عادت کرده بودم گوشهای مثل گل و لای کف اقیانوس بی حرکت باشم و کاری انجام ندم اما تا اون روز فکر میکردم حداقل باعث آزار کسی نبودم؛ اما وقتی این جمله رو از یکی از عزیزترین والهای زندگیام شنیدم، فهمیدم همین بودن هم آزاردهنده شده چون من هیچ وقت مثل همه نبودم. وال ها با صداست که همدیگه رو پیدا می کنن ولی من به یه وال غیر عادی بودم؛ یک وال گنده، گندهتر از همه وال ها و البته لال، یعنی میگفتن که لالم.