کتاب اینها را به هیچکس نگفته بودم اثر فرزانه سکوتی . نشر پیدایش منتشر شده است این کتاب حرفهای جا مانده در دل دختری به نام سایه است که حالا از دهنشبیرون آمده تا نفس بکشد داستان از مراسم چهلمین روز فوت گیتا شروع می شود و او انگار بعد از مرگ گیتا متوجه می شود که او سالهاست می داند خرچنگی در گوشه وجودش کمین کرده و چنگاهل هایش را به هم می کوبد. او از مدت ها پیش خودش را برای سفر آماده کرده بود . این رمان داستان نوعروسی است که در ذهن خود تصورات لباس سفید و مراسم عروسی را با مردی به نام حامد دارد…
تلگرام
واتساپ
کپی لینک