جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
148,000
(داستان های فارسی،قرن 14)کتاب شب گرگی اثر اسماعیل عباسی توسط انتشارات بهجت منتشر شده است
کتاب پیش رو حکایت چیرگی وضعیت اجتماعی میباشد بر روحیات فردی . حکایت تقلیل ذهنی شاعرانه میباشد به واکنشی کینه ورز و ای بسا کور.
در اوج عشق نابود می کند. و در عین ویرانی تلاش میکند تا ارزش های رو به مسخ شدگی را پاس دارد.
احمد آقائی پس از تنفسی در واقع گرائی در چراغانی در باد با شب گرگ پای در ساحت دیگری از داستان نویسی میگذارد.درونه شخصیتها را می کاود.به تنهایی راه میبرد .و سراجان تضاد تراژیک شرف و شقاوت را در قالبی نو نشان میدهد.
شب گرگی / ۲۹
علیمردان با حالت برافروخته گفت:
پس به فرموده ،شماها باید به بادبزن بیاریم و این گرگ خونخواره
رو بادش بزنیم!
صدای خنده جمع بلند شد مرد درشت اندامی که تبرش را روی
دست گرفته بود، با لحن تهدید آمیزی گفت :
اگر حاج آقا اجازه بدن با همین تبر می کوبم توی فرقش
حکمت خنده کنان جوابش را داد
شعبان تو رحم داشته باش و بذار چهار شاهی گیر نوروز بیاد
بعدش خدا بزرگه !
او چشم گرداند طرف علیمردان و افزود:
حاجی ! نکنه فکر میکنی بره اقلید (۸) آوردن برای شهر آسائی؟!
.... حالا میخوای چکار کنین با این گرگ بی نوای گرسنه و تشنه ؟!
علیمردان یکی به سیگارش زد و گفت :
شاید باور نکنی اما این گرگ برای من از صدتا بره اقلید مهم تره خود او ادامه داد:
خاطرت مانده پیرارسال ،قوس گرگا چطور چهل تا گوسفند
آبستن و نر ما رو نفله کردن؟!
تلگرام
واتساپ
کپی لینک