بنر بالای صفحه

کتاب پاییز آمد

پاییز آمد خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی

3.7 (2)
کتاب پاییز آمد (خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی)، اثر گلستان جعفریان ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1403 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول به تیراژ 1,250 جلد، در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 180,000 15%

153,000

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
پاییز آمد

مشخصات محصول

نویسنده: گلستان جعفریان
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 240
انتشارات: سوره مهر
وزن: 220
شابک: 9786000350048
تیراژ: 1250
اندازه(قطع): رقعی
سال انتشار: 1403
تصویرگر: -
نوع جلد: شومیز

چکیده

گزیده کتاب پاییز آمد سی و پنج سال میگذرد اما هنوز پاییز که می آید نمیدانم از آتش مهری که بر جانم انداخته غمگین باشم یا مسرور. به برگهای زیبا و رنگارنگ می نگرم با من سخن میگویند زیبایی مرگ ما از زیبایی زندگی ماست… آری… پاییز برای من بغضی تمام نشدنی دارد. تب و لرزی است که حس آشنایش گرمابخش وجود من است. هنوز و همیشه نگاهم شور دیدنش را می ریزد و مرا بر سر دوست داشتنی ترین دوراهی ماندن و رفتن رها میکند. اصلا پاییز هار من است وقتی شکوفه میزند زخم های دلم در خزان فصل ها… او به من آموخت هر آمدنی رفتنی دارد اما زیبا رفتن کار پاییز است.

مقدمه

عشق های افسانه ای این طور ساخته میشوند؛ در زمانه بلا در روزگار تنگی و حتی وقت قحط سالی میشود اندر دمشق عشقهایی که می شود سالها و سالها بعد داستانش را تعریف کرد. عشق هایی که در دوری شکل گرفته اند نه در مجاورت عشقهایی که روزها را برای وصل شمرده اند. در این فراموشی ،عشق عاشق برای پایمردی بیشتر به یار نیاز دارد یار ناموجود یاری که جز اطوارش و جای خالی اش چیزی نداریم و با این همه همان قدر عزیز است که بود. اما وقتی یار نیست چطور میشود عشق را همچنان نگه داشت. این روایت عاشقی است که در غیاب یار عشق را مکرر میکند مصاحبه با خانم فخر السادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی در زمستان ۱۳۹۵ آغاز شد خوب یادم هست زمین پربرف بود از قطار که پیاده شدم و بخاری غلیظ از زیر واگنهای قطار بیرون می زد. هوا آفتابی بود و آسمان آبی همه چیز شاد و پاکیزه می نمود.

گوشه ای از کتاب

گفتم: «وقتی به ستاد تبلیغات جنگ رفتم، مسئول آنجا وسایل را به من تحویل نمی داد. می گفت چرا یک دختربچه را فرستاده اند. من کمی تند شدم و گفتم شما با سن و سال من چه کار دارید. کسی که مرا برای بردن این ها معرفی کرده حتماً می دانسته از پسش بر می آیم. آن آقا کوتاه آمد و گفت قصد جسارت نداشته و منظورش این بوده که وسایل خیلی زیاد است در جوابش گفتم من می روم و وانت نیسان کرایه میکنم فقط شما به نیروهایتان بگویید برای بار زدن کمک کنند. مسئولیت بقیه کار با خودم دو تا وانت بار کرایه کردم. اما دیدم درست نیست در جاده با راننده تنها باشم رفتم ترمینال. راننده اتوبوس حاضر نبود این همه وسایل را بار اتوبوس کند. می گفت صندوق های اتوبوس پر است از ساکها و بار مسافران به راننده گفتم این بار باید به زنجان برسد. با مسافرها صحبت کردم و گفتم رزمنده ها در جبهه جانشان را می دهند حالا شما حاضر هستید ساکهایتان را زیر پاها و یا روی زانو بگیرید تا وسایل را با این اتوبوس به زنجان ببریم. مسافرها قبول کردند. راننده هم با شنیدن حرفهایم آرام گرفت و وسایل را داخل و بالای سقف اتوبوس جا داد و آمدیم.»
تمام مدت که صحبت میکردم احمد یوسفی با دقت و عمیق به صورتم نگاه میکرد معذب بودم دلم میخواست خانم ادریسی بیاید. از حالت چهارزانو دو زانو نشستم و گفتم: «من دو سال است با شما کار کردم و تا حالا ندیدم مستقیم به صورتم نگاه کنید.»

پشت جلد

عشقی انشین عزمی پولادین و ایمانی راستین چهره نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت زده میکند و فاصله ی نجومی شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد. سی و پنج سال می گذرد؛ اما هنوز پاییز که می آید نمیدانم از آتش مهری که بر جانم انداخته غمگین باشم یا مرور به برگهای زیبا و رنگارنگ مینگرم با من سخن میگویند زیبایی مرگ ما از زیبایی زندگی ماست..... آری... پاییز برای من بغضی تمام نشدنی دارد تب و لرزی است که حس آشنایش گرما بخش وجود من است. هنوز و همیشه نگاهم شور دیدنش را می ریزد و مرا بر سر دوست داشتنی ترین دوراهی ماندن و رفتن رها می کند. اصلا پاییز بهار من است وقتی شکوفه میزند زخم های دلم در خزان فصلها..... او به من آموخت هر آمدنی رفتنی دارد؛ اما زیبا رفتن کار پاییز است.

نویسنده

گلستان جعفریان

گلستان جعفریان

در حال حاضر مطلبی درباره گلستان جعفریان نویسنده پاییز آمد در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

CAPTCHA

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید