1
221,926
کتاب جامع اسرار زبان بدن اثر آلن پیز، باربارا پیز ترجمه سعید گل محمدی، گیتی شهیدی نشر نسل نواندیش منتشر شده است با خواندن این کتاب: * چگونه در دیگران تأثیر مثبت بگذاریم... * چگونه بفهمیم طرف مقابل دروغ میگوید... * چگونه همکاری و مساعدت دیگران را جلب کنیم... * چگونه در مصاحبه و مذاکره موفق باشیم... * چگونه کسی را که با ما همخوانی دارد انتخاب کنیم... از روی ناخن یک انسان، آستینکت، چکمهها، زانوی شلوار، پینههای روی انگشت اشاره و شست او، از نحوهی حرف زدن، سرآستین پیراهنش، از روی حرکاتش، با هر یک از اینها میتوان به حرفهی او پی برد. اما اگر همهی این موارد را در یک جا گرد آوریم نمیتوانیم پرسشنامهای را که از هر لحاظ کامل و بهخوبی قابل درک باشد کامل کنیم. ـ شرلوک هولمز هنگامی که پسربچه بودم، همیشه میدانستم هر چیزی که مردم میگفتند همیشه همان چیزی نبود که قصد بیان آن را داشتند یا احساس میکردند. هنگامی که احساسات واقعی آنها را حدس میزدم میتوانستم وادارشان کنم مطابق میل من رفتار کنند، آنگاه به تناسب نیازهای آنها پاسخ میدادم. در یازده سالگی، فروشندگی را آغاز کردم. بعد از تعطیل شدن مدرسه برای تأمین پول توجیبیام در منازل، ابر ظرفشویی میفروختم. اگر کسی قصد خرید داشت خیلی زود متوجه میشدم و عکس آن نیز صادق بود، آنگاه میدانستم به او چه بگویم. هنگامی که زنگ خانهای را میزدم، اگر به من میگفتند: «برو پی کارت» اما دستانشان باز بود و میتوانستم کف دست آنها را ببینم، میدانستم که اگر در عین بیاعتنایی ظاهری آنها بر معرفی کالایم اصرار بورزم، از موضع خود کوتاه خواهند آمد. همین که کسی با صدای ملایم به من میگفت: «برو، نمیخواهم»، اما انگشت او به حالت اشاره بود یا دستش به حالت مشت گره شده بود، میدانستم که باید آنجا را ترک کنم. فروشندگی را دوست داشتم و در این کار زبده بودم. در نوجوانی یعنی حدود سیزده چهارده سالگی، فروشندهی کاسه کوزه شدم و تا شب هنگام میفروختم. توانستم با خواندن ذهن مردم پول کافی در اختیار داشته باشم تا اولین قطعه از مایملک خویش را خریداری کنم. کار فروش به من فرصت داد تا با مردم رودررو شوم و از نزدیک آنها را مورد بررسی و مطالعه قرار دهم و ببینم آیا خریدار هستند یا نه، و همهی اینها تنها با توجه کردن به زبان بدن آنها امکانپذیر بود. همچنین این مهارت دوران پررونقی را برای ملاقات دختران فراهم ساخت. بهتقریب همیشه میتوانستم پیشبینی کنم که چه کسی به درخواست آشنایی من پاسخ مثبت میدهد و چه کسی نه. در بیست سالگی، به شرکت بیمهی عمر ملحق شدم، و به شکستن چندین حدنصاب فروش در شرکتی که برای آن کار میکردم نایل آمدم، و اولین فرد کم سن و سالی شدم که در اولین سال فعالیت خود بیش از یک میلیون دلار فروش داشت. این موفقیت مرا شایستهی مقام دریافت جایزهی یک میلیون دلاری امریکا ساخت، بهعنوان جوانی چنان خوشبخت که در بچگی، در حین فروش خرت و پرت، شیوههای خواندن و فهمیدن زبان بدن آدمها را آموخته بود و همین میتوانست مرا به قلمرو جدیدی وارد کند که بهطور مستقیم با همهی موفقیتهایی که در حین معامله با مردم به آن دست یافتم، مرتبط بود. همهی اتفاقات آنطور که به نظر میرسد، نیستتوانایی فهمیدن قصد و نیت هر کس ساده است. آسان نیست، اما ساده است. تنها کافی است به اتفاقی که در آن محیط رخ میدهد نگاه کنید یا به آن گوش دهید، بعد آنها را با هم مقایسه کنید و به نتیجهای احتمالی دست یابید. هرچند، بیشتر مردم، تنها مواردی را میبینند که تصور میکنند آن را میبینند. در این جا بهمنظور توضیح این نکته داستانی را نقل میکنم: دو مرد در جنگل قدم میزدند که به گودال بزرگ و عمیقی رسیدند. یکی گفت: «وای... چه عمیق به نظر میرسد! بگذار چند تا سنگریزه در آن بیندازیم تا بفهمیم عمق آن چقدر است.» آنها چند سنگریزه پرتاب کردند و منتظر شدند، اما هیچ صدایی نشنیدند. «خدای بزرگ، این گودال خیلی عمیق است. بگذار یکی از این تختهسنگهای بزرگ را داخل آن بیندازیم تا صدای آن را بشنویم.» آنها دو تختهسنگ بزرگ را به داخل گودال هل دادند و منتظر شدند، اما باز صدایی نشنیدند. یکی از آنها گفت: «اینجا وسط علفهای هرز یک راهبند قطار هست. اگر آن را بغلتانیم و به داخل گودال بیندازیم، بیبروبرگرد صدا میدهد.» آنها راهبند سنگین را تا نزدیک گودال کشیدند و بهزور بلند کردند و داخل گودال انداختند، اما هیچ صدایی از گودال خارج نشد. ناگهان از جنگل مجاور، بزی ظاهر شد که به سرعت باد میدوید. به طرف آن دو مرد هجوم آورد و مستقیم از بین آنها عبور کرد، و با همهی توان به هوا پرید و در داخل گودال ناپدید شد. آن دو مرد همانجا ایستادند. از مشاهدهی این تصویر شگفتزده شده بودند. کشاورزی از جنگل بیرون آمد و گفت: «هی! شما بز مرا ندیدید؟» «بله که دیدیم! عجیبترین موجودی بود که در عمر خود دیده بودیم! مثل باد از وسط جنگل دوید و به داخل آن گودال پرید!» کشاورز گفت: «نه، آن بز من نبوده من بزم را به راهبند قطار بسته بودم!» چهقدر کف دست خودتان را میشناسید؟گاهی میگوییم چیزی را مثل «کف دست»مان میشناسیم، اما بررسیها ثابت میکند تنها کمتر از پنج درصد مردم میتوانند از روی عکس، کف دستشان را بشناسند. نتایج آزمایش سادهای که در برنامهای تلویزیونی اجرا شد نشان داد بیشتر مردم بهطور کلی در تشخیص علائم زبان بدن، کارآمد نیستند. ما آینهی قدی بزرگی را در انتهای سرسرای بزرگ هتل نصب کردیم. با این کار این ابهام ایجاد شد که وقتی وارد هتل میشوید، خیال میکنید راهروی طویلی از داخل هتل میگذرد و به پشت تالار منتهی میشود. ما به فاصلهی یک و نیم متری بالای زمین گل و گیاهان بلندی را از سقف آویزان کردیم بهطوری که، وقتی کسی وارد تالار میشد، به نظر میرسید گویی همزمان شخص دیگری از آن طرف تالار وارد هتل میشود. آن «شخص دیگر» بهراحتی قابل شناسایی نبود زیرا گلها و گیاهان روی صورت او را میپوشاند، اما میتوانستید بدن و حرکات او را بهطور واضح ببینید. هر میهمان «میهمان» دیگر را به مدت پنج تا شش ثانیه میدید و بعد به سمت چپ به طرف قسمت پذیرش میچرخید. هنگامی که از آنها پرسیدیم آیا آن «میهمان» را شناختید، هشتادوپنج درصد مردان پاسخ دادند «نه». بیشتر آقایان نتوانستند هیکل خودشان را در آینه بشناسند. یکی گفت: «منظورت آن آقای چاق و زشت بود؟» تعجبی ندارد که هشتادوپنج درصد خانمها گفتند که آن آینه بود و سی درصد هم گفتند که آن «میهمان» کمی آشنا به نظر میرسید. بیشتر آقایان و حدود نیمی از خانمها از گردن به پایین بدن خود را تشخیص نمیدهند.
مرتب میهمانی ترتیب دادن درست به همان اندازه که مهارت داشتن در ، سخت کوش بودن یا قرار داشتن در نوبت بعدی برای گرفتن ترفیع کار در قرارگیری در سلسله مراتب مؤثر است. ارشدیت موضوعی نیست که درباره ی آن صحبت بشود، چه بسا موضوعی باشد که بسیاری از مردم از آن آگاه نباشند. اما همه ی افراد در هر گروه خاصی ناخودآگاه این سلسله مراتب را به کمک زبان بدن بروز می دهند. بنابراین رده بندی ناگفته ای به وجود می آید بر حسب این که برای مثال در جلسات حق تقدم با چه کسی است. برای مثال چه کسی می تواند سرزده و بدون ضربه نواختن به در وارد دفتر شود؟ چه کسی بدون اجازه قفسه های نگاهداری پرونده ها را اشغال میکند یا چه کسی خودروی سفری خود را در گوشه ی ،پارکینگ پارک می کند، بی آن که دیگران گله مند باشند. اغلب آنچه تعیین کننده ی سلسله مراتب به نظر می رسد این موضوع است که چه کسی به انجام دادن امور می پردازد و چه کسی انتظار دارد کارها انجام گیرد و به همین دلیل مدیران برای آن که ارشدیت خود را به رخ بکشند، اغلب دستیارانی را برای کمک به خود بر می گزینند. شما هم هر چقدر در رده ی پایین تر قرار داشته باشید، وظایفی از قبیل آماده کردن چای خرید ساندویچ رفتن و آوردن وسایل ممکن است بر عهده ی شما باشد. این موضوع دو طرفه است چنانچه در بالای این رده بندی قرار داشته باشید از شما انتظار میرود سخاوتمندانه نقش یک آقا یا خانم خیر را ایفا کنید برای مثال در اختیار قرار دادن اموالتان یا دعوت کردن دیگران به شام برای مثال از رییس انتظار می رود به جای کارمند رده پایین که خرید نوشیدنی برای دیگر اعضا «نوبت» او است، این (Camper Van خودروی دارای تختخواب و سایر وسایل برای سفر...
زوج هایی که در حال حاضر با هم زندگی میکنند نیز زبان بدنی را به کار میگیرند که رابطه ی خوب و صمیمانه ی خود را نشان دهند از طرز ایستادن یا نشستن یکدیگر تقلید میکنند طوری که به یک حالت دراز میکشند یا می نشینند. دقت کنید که چگونه لوسیون برنزه کننده ی پوست را به تن همدیگر می مالند به همان اندازه که هر یک از آنها از مالیدن و پخش کردن لوسیون روی بدن دیگری لذت میبرد و به طور متقابل از مالیده شدن آن بر بدن خود توسط دیگری، احساس آرامش میکند میتوان فهمید که رابطه ی فیزیکی آنها تا کجا پیش رفته است؟ زوج هایی که به همراه خانواده هایشان هستند ممکن است که گاه روابطی احساسی با یکدیگر داشته باشند اما زبان بدن آنها بیشتر متوجه کودکانشان است. تنها با نگاه کردن میتوانید دریابید کدام کودک دردسر سازتر از بقیه است کودکی که والدینش بی اختیار و به طرزی وسواسی مراقب او هستند و کدام کودک منزوی است؟ کودکی که جدا از بقیه به بازی مشغول است در حالی که به خانواده پشت می کند و توجهی به آنها ندارد کدام کودک ناراضی است یا چندان محبوب نمی نماید؟ کودکی که محکم به والدین میچسبد یا کودکی که به تنهایی مشغول بازی است اما پیوسته زیر چشمی به خانواده اش نگاه میکند.
پس وقتی در آفتاب به پشت دراز میکشید و به تمام بدنتان لوسیون میمالید برای لحظاتی کتاب رمان خواندنی خود را کنار بگذارید و به دوروبرتان نگاه کنید.
همه گونه زبان بدن انسان در آنجا جمع شده است....
در حال حاضر مطلبی درباره سوزان کوییلیام نویسنده اسرار زبان بدن در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره ثریا شریفی مترجم کتاب اسرار زبان بدن در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک