323,000
یکی از مشخصات برجسته و صفات قابل تقدیر ایرانیان که معروف دوست و دشمن است و شهرت جهانی دارد علاقه به وطن و تعصب در حفظ ملیت ایرانی و مبارزه با نفوذ و قدرت بیگانگان است که ملت نجیب و میهن عزیز ما را از دو هزار و پانصد سال به این طرف که تاریخ کم و بیش نشان می دهد، سربلند و نام آور به عالمیان معرفی کرده در طول قرنهای گذشته بیگانگان زیادی از اقوام مختلف بر کشور ما مسلط شده و با شمشیرهای آبدار و خونریز در حفظ این تسلط کوشیده اند. ولی میهن پرستان غیور ایران با دست خالی علیه آنان قیام کرده و با بذل جان و مال و فداکاریهای بیمانند دست اجانب را از حکومت و فرمانروایی بر این آب و خاک کوتاه و با هر جان نثاری بوده تسلط ایرانیان را دوباره مستقر ساخته اند. به عقیده نگارنده تمام ایرانیان خاصه جوانان باید از سرگذشتهای اعجاز آمیز آن قهرمانان ملی که با ماجراهای حیرت انگیز و عبرت آور توام است آشنا بشوند و با دلیل و برهان به ملیت و نژاد ایرانی خود افتخار کنند. البته شرح حال و احوال شاهکارهای بی زوال این قهرمانان ملی در کتب تواریخ ضبط و مستور است ولی تصدیق میفرمایید که مطالعه کتب تاریخ خالص احتياج به حال و حوصله خاصی دارد و خواندن کتاب خشک تاریخ چندان چنگی به دل نمی زند و شکی نیست که بهترین راه آشنایی با این قهرمانان ملی مسلماً مطالعه داستانها یا به اصطلاح امروز رمانهای تاریخی است که خواندن آنها در واقع هم فال است و هم تماشا.
هوش و حواس و فکر و ذکرش پیش اسماعیل میرزا است به نظرش رسید که فرشتگان آسمان با طعن و لعن او را تماشا می کنند چنان منقلب شد که نماز را ناتمام گذاشت و باز از هول و هیجان به بی بی پناه بود... عصر آن روز یکی از همراهان مراد بیک به قلعه آمد و چند کیک و تیهو تحویل بی بی داد و گفت مواد بیگ امشب را هم در خارج قلعه خواهد ماند. قصر که دائماً در حال دلشوره و نگرانی بود به یاد پیشنهاد اسماعیل میرزا راجع به نامزد بازی او با گل حرم افتاد و فوراً بی بی را به سراغ شاهزاده فرستاد و پیغام داد که برای نامزد بازی شبانه آماده شود و خود در ظاهر برای تقدیم کبک و تیهو و در باطن برای ملاقات گل حرم به خانه حبیب بیگ رفت و هدایا را تسلیم کرده . م کرده خنده کنان در حضور زن و دختران حاکم از گل حرم گله و شکایت نمود که چرا شب گذشته که مراد در خانه نبود مادر را تنها گذاشت، وقتی از خانه حاکم بیرون آمدند قمر عنوان کرد که اسماعیل میرزا از چندی به این طرف پیغام پشت پیغام میفرستد و با التماس و تضرع اظهار اشتیاق میکند که ساعتی در کنار نامزد محبوبش بنشیند و دو کلمه با او صحبت کند. من به ملاحظاتی راضی نمی شدم تا اینکه امروز پیغام داده که اگر امشب که مراد در خانه نیست تمنای او را انجام ندهم به هر نحوی شده ولو به قیمت شکست سر و گردن هم باشد از دیوار به خانه خواهد آمد. گل حرم از شنیدن خبر شور و اشتیاق» شاهزاده سخت به وجد آمد و گفت: من خود نیز مشتاق دیدار شاهزاده هستم ولی میترسم کسی او را ببیند و به حبیب بیک که از نامزدی ما اطلاع ندارد خبر ببرد و آن وقت...... قمر گفت: من فکرهایش را کرده ام در حوالی نیمه شب که قلعه در خواب است درب کوچه را نیمه باز میگذاریم شاهزاده میآید و ساعتی می نشیند و می رود. گل حرم همین که به خانه رسیدند گل حرم با ذوق و شوق تمام مشغول تهيه شب چره برای شاهزاده شد خوانچه زیبا و پرنعمتی چید. در ضمن چند کیک و تیهو هم کباب کرد.
اسماعیل میرزا در ساعت معهود پاورچین و بی سر و صدا وارد شد. قمر خود شاهزاده را استقبال کرد و به اتاق آورد و لحظه بعد گل حرم را که سخت در حال شور و هیجان بود و خجالت میکشید وارد اتاق نمود.
در حال حاضر مطلبی درباره حمزه سردادور نویسنده زندانی قلعه قهقهه نشر سمیر در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک