1
آیزایا برلین فیلسوف، اندیشهنگار، نظریهپرداز سیاسی، استاد دانشگاه و جستارنویس بریتانیایی بود. آوازهی بلندش در بیشتر عمر مرهون گفتوگوهای درخشان، دفاع از لیبرالیسم، حمله به تندروی سیاسی، تعصب و تحجر روشنفکری و نوشتههای قابل فهم و پر تلألؤ وی در زمینهی تاریخ سیر اندیشهها بود. نوشته او «دو مفهوم آزادی» (۱۹۵۸) در تجدید علاقه به سیاست نظری در جهان انگلیسیزبان، سهم بسزایی داشت و هنوز یکی از پر تأثیرترین متنها در این حوزه و موضوع بحثهای بس گسترده است.
آیزایا برلین در ۱۹۰۹ در ریگا، پایتخت لتونی، که در آن هنگام بخشی از امپراتوری روسیه بود چشم به جهان گشود. پدرش، مندل برلین، تاجر ثروتمند چوب بود. خانواده برلین در ۱۹۱۵ به شهر آندره آپل در روسیه و در ۱۹۱۷ به پتروگراد نقل مکان کردند و در جریان هر دو انقلاب روسیه در ۱۹۱۷ در آنجا حضور داشتند و آیزایا آن انقلابها را به چشم دید. با وجود آزارهای بلشویکها در اوایل کار، برلین و خانواده در ۱۹۲۰ اجازه یافتند به ریگا بازگردند و در ۱۹۲۱ به بریتانیا مهاجرت کردند و در حومهی لندن سکونت گزیدند.
آیزایا به دبیرستان سنت پل و سپس به کالج کورپوس کریستی در دانشگاه آکسفورد رفت و در آنجا تاریخ و زبانهای باستانی و سیاست و فلسفه و اقتصاد خواند. در ۱۹۳۲ در نیو کالج به سمت مدرس و به فاصلهای کوتاه به عضویت هیأت علمی کالج ال سولز در آکسفورد منصوب شد که در محیط دانشگاهی بریتانیا افتخاری استثنایی بود.
در ۱۹۵۷، برلین در آکسفورد به استادی کرسی چیچلی در نظریات اجتماعی و سیاسی انتخاب شد و ملکه او را به لقب «سر» مفتخر ساخت. ده سال بعد به ریاست کالج وولف سن در آکسفورد رسید که خود عمدتاً در تأسیس آن کوشیده بود و همزمان بالاترین نشان کشوری بریتانیا Order of Merit نصیب او شد.
مجموعه آثار «برلین رفتهرفته» از ۱۹۷۸ به کوشش هنری هاردی انتشار یافت.
زاده سال ۱۳۳۵ در شهر ساری. رضایی تحصیلات آکادمیک خود را در رشتهی مهندسی مکانیک به انجام رسانده. او از جمله مترجمانی است که دستی هم در ورزش دارد و علاقه خاصش به شطرنج، او را تا عضویت در تیم ملی شطرنج هم به پیش برد.
رضایی در جایی گفته الگویش در ترجمه نجف دریابندری است. این مترجم که سبک و شیوهاش در ترجمه بسیار سختگیرانه و وسواسی است، اعلام کرده روزی ۱۰ ساعت کار میکند که ماحصل این ده ساعت کار تنها سه صفحه ترجمه است.
رضا رضایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب و در نظر گرفتن مخاطب را اصل مهم کار خود میداند و در مورد زبان آثار گوناگون در ترجمه معتقد است؛ زبان اصلی اثر خودش را به مترجم دیکته میکند و مترجم نباید زبان مشخصی را در همهی ترجمههایش به کار گیرد، چرا که هر نویسنده و متعاقب آن هر شخصیت زبان و لحن مخصوص خود را دارد که این امر میبایست در ترجمه در بیاید.
گتسبی بزرگ، شرارهها، آزادی و زندگی تراژیک، شاه بیبی سرباز، دفاع لوژین و جوان خام تعدادی از ترجمههای رضا رضایی است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک