«حیوانات مسلح» عنوان کتابی است نوشتهی داگلاس جی. املن، که با زیرعنوانِ تکامل سلاح و شیوههای نبرد در انسانها و حیوانات به چاپ رسیده است. نویسنده میگوید: تا جایی که به یاد میآورم، سلاحهای بزرگ همیشه برایم جالب بودهاند و این موضوع با توجه به اینکه به دودمان کهنی از کویکرها تعلق دارم، تا اندازهای عجیب است. در گردشهای علمی به موزهی تاریخ طبیعی، پرندهها و گورخرها برایم جذاب نبودند؛ در عوض ماستودونها با عاجهای بلند بههمتابیده یا تریسراتوپس با شاخهای ۵/۱ متریاش توجهم را جلب میکردند. در هر اتاق، گونهی دیگری با برآمدگی عجیب سرش یا بین شانههایش یا انتهای دمش دیده میشد. شاخهای موس فرانسوی حدود ۶/۳ متر بود و آرسینوتر شاخهایی به بلندی ۸/۱ متر داشت که پهنای ریشهاش دستکم سی سانتیمتر بود. نمیتوانستم این موجودات را نادیده بگیرم. چرا سلاحهایشان تا این حد بزرگ است؟
وقتی بزرگتر شدم و از زیستشناسی بیشتر آموختم، فهمیدم بزرگی ارتباط چندانی با اندازهی مطلق ندارد. بزرگی سلاحها نسبی است. بعضی از بزرگترین ساختارها را موجودات کوچک حمل میکنند. نمونههای عجیب بیشماری از جانوران سنجاقشده و خشکشده در قفسههای بایگانی موزهها پنهان است: برای مثال، سوسکهایی با پاهای جلویی خیلی بلند که بهناچار و بهشکل عجیبی کنار جانور جمع میشوند تا کلاهک روی غلافِ بالمانندشان بسته شود یا شاخهای بزرگ حیوانات که باید از پهلو در قفسه قرار بگیرند. بسیاری از گونهها به قدری کوچکاند که سلاحهایشان تنها با میکروسکوپ دیده میشود: برای مثال، عاجهای بلند و بههمتابیدهای که از صورت زنبور بیعسل افریقای غربی بیرون زدهاند یا شاخکهای پهن و منشعبی که صورت مگسها را مزین کردهاند.
تصمیم گرفتم کارم را با مطالعهی سلاحهای بزرگ آغاز کنم، بنابراین تا حد امکان به سراغ عجیبترین و خارقالعادهترین حیوانات رفتم. از طرفی، تمایل داشتم تحقیقاتم مرا به جایی خارقالعاده هدایت کند. در این مورد، منظورم مناطق استوایی بود ، بنابراین تحقیقاتم را محدود کردم. تحقیق روی حیوانات نیازمند آن است که آنها بهراحتی و به تعداد زیاد در دسترس باشند، بهآسانی در حیات وحش قابل مشاهده باشند و در شرایط اسارت بهراحتی پرورش یابند. ازقضا، جانوری که به بهترین شکل با این شرایط تناسب دارد، سوسک سرگین است. ابتدا با این قضیه مخالف بودم. بههرحال، سوسک سرگین جلوهی گوزن شمالی و موس را نداشت و از سرگین تغذیه میکرد. از سوی دیگر وقتی با افراد ناآشنا با حوزهی زیستشناسی از کارهایم صحبت میکردم، سوسک سرگین موضوع جذابی نبود. این موضوع دربارهی پدر همسرم که سرهنگ بازنشستهی نیروی هوایی امریکاست نیز صحت دارد. هیچوقت روزی را فراموش نمیکنم که این خبر بد را به او دادم که میخواهم دخترش را با خودم به یک ایستگاه تحقیقاتی دورافتاده در میان جنگلهای انبوه استوایی ببرم تا بتوانم سوسکهای سرگین را بررسی کنم.
امروزه پس از گذشت دو دهه، درست به اندازهی سال اولی که در استوا بودم، از سلاحهای سوسک متحیرم. داستان این سوسکها را تا افریقا، استرالیا و سرتاسر امریکای مرکزی و جنوبی دنبال کردم. در حال حاضر، این امکان را نیز دارم که از موضوع سوسکها فاصله بگیرم و یافتههای فراوان زیستشناسان دربارهی سلاحهای بزرگ را در هم آمیزم. از مگس گوزن و خرچنگ کاونده تا فیلها و گوزنهای شمالی. در این کتاب، به بیان این مسائل خواهم پرداخت و در مجموع اولینبار است که داستان عجیبترین موجودات طبیعت از این زاویه نوشته میشود.
هنگام مطالعهی سرگذشت این موجودات، مشخص شد گونهی دیگری نیز به این مجموعه تعلق دارد: انسان. هر چه بیشتر به دنبال جنبههای مشترک گشتم -یعنی زمینههای مشترک بین گونههای متفاوت حیوانی- بیشتر معلوم شد که این جنبهها دربارهی سلاحهای ما نیز کاربرد دارد. در نهایت، موضوع کتاب از سلاحهای حیوانات به کتابی دربارهی تمام سلاحهای بزرگ تغییر کرد. آثار مرتبط با گذشتهی بشر را دقیقتر مطالعه کردم تا شرایط و محیط شکلگیری پیچیدهترین سلاحهای انسانها را بفهمم. در کمال شگفتی دریافتم این شرایط شبیه یکدیگرند و فهمیدم نمیتوانم داستان یکی را بدون بازگو کردن داستان دیگری بیان کنم. با بررسی بیشتر موضوع متوجه شدم از آنجا که زیستشناسی سلاحهای حیوانات و سلاحهای ما در هم تنیدهاند، به یک موضوع واحد و جداییناپذیر تبدیل میشوند. این کتاب دربارهی سلاحهای بزرگ است.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک