کتاب ایوائو تاکاموتو را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب ایوائو تاکاموتو
معرفی کتاب ایوائو تاکاموتو
4.5 (4)
کتاب
ایوائو تاکاموتو (زندگی من با هزاران شخصیت کارتونی)،
اثر
مایکل مالوری
،
با ترجمه
مریم تقی بیگی
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1400
توسط انتشارات
سوره مهر
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی وزیری،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
«ایوائو تاکاموتو؛ زندگی من با هزاران شخصیت کارتونی» عنوان کتابی است به قلم مایکل مالوری که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است. ویلی ایتو میگوید: در سال ۱۹۴۵، گرچه جنگ در اقیانوس آرام باشدت ادامه داشت، اما پایان اجتنابناپذیر آن نزدیک مینمود. یکصد و بیست هزار نیکی (ژاپنی_امریکایی) در نقاط صحرایی دورافتاده و شنزدایی شده در مجموعهای از اردوگاههای زنجیرهای، حبس شده بودند. بسیاری از شهروندان نوجوان به دلیل اینکه به اجبار در این اردوگاهها زندانی بودند، بهشدت تحت تأثیر این شرایط قرار داشتند. تقاضای آنها برای داشتن تحصیلاتی خوب که والدینشان همواره آن را گوشزد میکردند و پیگیریشان برای دستیابی به آیندهای پربار، همه و همه نقش بر آب شده بود؛ اما با وجود این، جریان زندگی با تلاش برای فائق آمدن بر این شرایط نامساعد همچنان ادامه داشت.
مرد جوانی که در اردوگاهی به نام مانزانار محبوس بود، با وجود این دشواریها مشتاقانه به طراحی میپرداخت. کارکنان استودیوی دیزنی پس از دیدن این طراحیها به دنبال او گشتند. در بحبوحه جنگ، این جوان مستعد، مانزانار را بری پیوستن به بخش انیمیشن تولیدات والت دیزنی ترک کرد. او در میان نیسیها (نسل دوم ژاپنی_امریکاییها) یک پیشگام محسوب میشد که در چنین شرایط حساسی در تاریخ، به صنعتی هالیوودی وارد شده است. بهرغم جوانی بهسرعت به یکی از اعضای سرشناس استودیوی دیزنی تبدیل شد. پیش از شروع جنگ تعداد محدودی از نیکیها توانسته بودند در صنعت انیمیشن مشغول به کار شوند، اما از آن پس، مرد جوانی به نام ایوائو تاکاموتو این مسیر را برای ما نیکیها هموار کرد و جذب شدن به چنین استودیوهایی را در شرایط پس از جنگ بسیار آسانتر ساخت.
اولینبار یکی از دوستانم که دوست صمیمی رابرت، برادر ایوائو تاکاموتو بود، من را با نام او آشنا کرد. کریسمس یکی از آن سالها، دوستم کارتی از رابرت دریافت کرد که ایوائو آن را طراحی کرده بود. یک کارت معمولی تبریک سال نو با مضمون کریسمس و بابانوئل، اما آنقدر عالی طراحی شده بود (شبیه کارهای دیزنی) که بسیار به وجد آمدم. دوستم گفت: ایوائو تاکاموتو برادر رابرت است که در استودیو دیزنی کار میکند. این مسئله در ذهن من حک شد.
نخستینبار در جولای ۱۹۵۴، برای مصاحبه و استخدام بهعنوان انیماتور به استودیوی دیزنی قدم گذاشتم. از بودن در آنجا دستپاچه شده بودم. پس از آن، وقتی به خودم آمدم و فهمیدم که همراه کارکنان استودیو و خود والت دیزنی در آسانسور بالا میروم، دستپاچگیام دو برابر شد! مدیر دفتر کارگزینی گفت: همینجا منتظر بمانید تا گروه را برای بررسی پرونده هنریتان صدا کنیم. زمانی که ایوائو تاکاموتو وارد بخش کارگزینی شد، بیشتر از هر زمان دیگری دستپاچه بودم. او قد کوتاهی داشت، موهایش مدل نظامی کوتاه شده بود و چهرهاش خوددار و بسیار جدی به نظر میرسید؛ اما هنگامیکه به یکدیگر معرفی شدیم چهرهاش کاملاً باز شد و با لبخندی گرم روبهروی من ایستاد؛ طوری که احساس دستپاچگیام بلافاصله از بین رفت. ایوائو میتوانست درک کند که با توجه به شرایط فعلیام کمی عصبی هستم و با وجود این، به من لطف فراوانی داشت.
در روز هشتم ژانویه ۲۰۰۷ ایوائو تاکاموتو بهطور ناگهانی درگذشت. این اتفاق بسیار تکاندهنده بود. اما این کتاب دربارهی غم و اندوه نیست، زیرا ایوائو تاکاموتو انسان غمگینی نبود. او پر از شادی، خنده، صمیمیت، نشاط و دوراندیشی بود. کسی بود که همیشه موجب خوشحالی و سرزندگی اطرافیانش میشد. این کتاب از زبان ایوائو تاکاموتو روایت میشود، همانطور که دوستان، خانواده و همکارانش او را میشناختند. مطالب از زبان اول شخص مفرد و در زمان حال ساده نوشته شده. داستان زندگی او همانند میراثی که از خود بر جای گذاشته، همیشه زنده و درخشان باقی خواهد ماند.
گوشه ای از کتاب
مسیری که فیلم تار شارلوت طی کرد تا به سرانجام برسد بهقدری پرپیچ و خم بود که میشد نام آن را تارِ پیچخورده گذاشت.
همهچیز با شخص میلیونری به نام ادگار برافمن که در حرفهی سینما فعالیت میکرد شروع شد. ظاهراً در این حرفه ادگار پسر کمی بهتر از پدر بود و مدتی استودیو یونیورسال را اداره میکرد؛ اما ادگارِ پدر حقوق انحصاری کتاب محبوب ای. بی. وایت را در اختیار داشت و علاقهمند بود یک فیلم انیمیشن از روی آن بسازد. در آن زمان که هنوز وارد عصر دیجیتال نشده بودیم، تنها راه ساخت آن از طریق انیمیشن بود.
نخستین مرحلهی این پروژه را جین دیچ انیماتور امریکایی در چکسلواکی انجام داد. دیچ و هانا باربرا قبلاً بهصورت غیر مستقیم سر راه یکدیگر قرار گرفته بودند، زمانی که ام جی ام تنها دو سال بعد از اخراج بیل و جو، استودیوی دیچ را برای تهیه فیلمهای کوتاه تام و جری اجاره کرده بود. کار دیچ از لحاظ طراحی به نسخهی اصلی خیلی نزدیک بود؛ اما از لحاظ طنز، شخصیتپردازی و حرکات از نسخهی اصلی خیلی فاصله داشت.
استودیوی جین کانسپتهای زیادی برای تار شارلوت طراحی کرد؛ اما ظاهراً این طرحها با روحیهی کتاب جور درنمیآمد. داستان در مزرعهای در ایالت نیواینگلند اتفاق میافتاد اما دیچ بیشتر تمایل داشت آن را به سبک اروپایی کار کند. ظاهراً برافمن از دیدن این طرحها مأیوس شده بود، تا جایی که تصمیم گرفت دنبال استودیوی دیگری بگردد. نهایتاً کار را به جو واگذار کرد.
تار شارلوت از آثار سینمایی قبلی استودیو نظیر یوگی خرسه و عصر حجر، متفاوت بود. آثار قبلی مربوط به زمانی بودند که گرایش به ساخت فیلمهای سینمایی از روی انیمیشنهای تلویزیونی فراگیر شده بود. شارلوت را باید از اول خط شروع میکردیم. بنابراین جو، اِرل همنر پسر را -مردی که بعدها به خاطر خلق والتونها مشهور شد- برای نوشتن فیلمنامه استخدام کرد و ارل کار شگفتانگیزی انجام داد. داستان کتاب در مورد عنکبوتی مهربان بود که در تلاش است یک خوک جوان را از کشتارگاه نجات دهد، اما ارل در فیلمنامهاش از احساس غم و اندوه کتاب کاسته و به جای آن بر مهربانی و صمیمیت افزوده بود. برادران شرمن -رابرت بی. و ریچارد ام که به خاطر «مری پاپینز» جایزهی اسکاردریافت کرده بودند- برای نوشتن موسیقی متن فیلم قرارداد بستند. شرمنها و همینطور تنظیمکنندهی آهنگهایشان، اروین کاستال همگی مردان بینظیر و خونگرمی بودند که کار کردن با آنها بسیار رضایتبخش بود. از بودن در کنار همهی آنها واقعاً لذت میبردم.
پس از آن جو شروع کرد به انتخاب صداپیشهها و یک گروه کاملاً شناختهشده از بازیگران را دور هم جمع کرد. جو علاوه بر تعدادی از صداپیشههای همیشگی استودیوی خودمان مثل دان مسیک و جان استفانسن، از افرادی چون دبی رینولدز، اگنس مورهد، رکس آلن، مارتا اسکات، هنری گیبسون و تونی رندال نیز برای صداگذاری روی شخصیتها دعوت کرد. چون جو جلسات ضبط صدا را برگزار میکرد، من برخورد زیادی با هنرپیشهها نداشتم. اگرچه با هنری گیبسون که نقش ویلبر خوک را بازی میکرد، به دلیلی اینکه گهگاهی در دفتر من پرسه میزد، آشنا شدم. با اینکه فقط یک برخورد با دبی رینولدز داشتم، اما باید بگویم در نقش صداپیشگی شارلوت واقعاً بینظیر عمل کرد.
نویسنده
مایکل مالوری
در حال حاضر مطلبی درباره مایکل مالوری
نویسنده ایوائو تاکاموتو
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
در حال حاضر مطلبی درباره مریم تقی بیگی
مترجم کتاب ایوائو تاکاموتو
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک