1
کتاب حاضر یکی از کتابهای مجموعه ۴ جلدی چالش هوش است که از سطح آسان تا خیلی سخت تالیف و ترجمه شده است.
در هر جلد، مجموعه ای از سوالات طبقه بندی شده از انواع هوش گنجانده شده است.
شما خوانندگان گرامی با پاسخ به سوالات مطرح شده می توانید توانایی هوش خود را بسنجید همچنین مطالعه چالش هوش به شما کمک میکند تا به این مهم دست یابید که کدام یک از انواع هوش در وجود شما سطح بالایی را به خود اختصاص داده است. لازم است بگوییم که پاسخ دادن به سوالات هوش حل کردن جدول بازی با اعداد پازلها و بازیهای فکری هوش را به چالش می کشد حافظه را فعال می کند و باعث تقویت هوش و سلامت ذهن میشود. پس بهتر است برای سلامت ذهن و تقویت هوش خود دست به کار شویم......
نزدیک زخم های کاری به یادگار داشتند؛ یادگارهایی از آن جهت عزیز که می توانست آتش خشم و انتقام را در آنها زنده نگه دارد. ما حالا در میان ویرانه های عظیم آن ،یادگارها در جنوب بیروت، بودیم. در ضاحیه، محله بشر حسن و میدیدیم چطور زخم خوردگان جنگی در همین نزدیکی سعی داشتند با ابزار و عدوات سنگین خرابی ها را تسطیح کنند تا بلکه بتوانند بر فرازشان خانه و کاشانه ای بنا کنند تا باز بهانه ای کوچک موجب نابودی شان شود و باز آنها بسازند و باز بهانه ها شوق ساختن و پرداختن را بی بهانه کنند. انگار باز مرگ آمده بود و دست در گردن زندگی انداخته بود. این را ذهن بدبین من نمی گفت، این را تلاشهای بیلهای مکانیکی می گفتند که سعی داشتند از روی تل آوارها بردارند تا حفره های عظیمی را که بمب های چند صدتنی اسرائیلی در جنگی های سی و سه روزه ارتش اسرائیل به وجود آورده بودند پر کنند. در حاشیه گودال ها، چند خانه ساده کم رونق هنوز سرپا بودند. بر سر در یکی از آنها هنوز می شد تابلو یک خیاطخانه را دید تابلو به رنگ آبی ماتی بود و رویش به خط سیاه نوشته بودند: «زینب الخياطه و التصليح در میان آن چند خانه، زندگی جریان عادی خودش را داشت. در میان این موج سحر آمیز زندگی در مرگ، احمد کورانی و زینب حمادی سعی داشتند از بهانه های شروع جنگ های سی و سه روزه بگویند. از اسارت دو سرباز اسرائیلی در منطقه عینا الشعب و از موشک باران مزارع شبعا و خمپاره هایی که مجاهدان مقاومت به رمتا و السماقه شلیک کرده بودند. هیچ کدام از این اتفاقات در آن وقت و آن روز و آن مکان برای من به اندازه کشف ناگهانی یک خانه مخروبه در ته یک کوچه بن بست که به خانه باغی بزرگ ختم می شد، شوق انگیز نبود آنجا خانه سید حسن نصر الله رهبر مقاومت لبنان بود که بیش از نیمی از آن با بمب ویران شده بود کنار آن بخش ویرانه چند محافظ سیاه پوش در حال گشت زنی بودند پیدا بود ما را می پایند. اینها نیروهای انضباط در بخشهای شیعه نشین بیروت بودند که بیرون از وظایف داشتند. در سرتاسر کوچه پرچم ارتش لبنان محافظت از این مناطق را به عهده حزب الله لبنان در اهتزاز بود؛ چه بر سردر آن خانه نیمه ویران، چه روی حفاظ های امنیتی من از میان ویرانه ای که در بئر حسن قرار داشت، با فاصله ای..
محسن می گوید: «قاسم کفتری کودکی های تو همان رسول دیوانه نوجوانی من است که روزهای عاشورا شور می گرفت و محله را می گذاشت روی سرش صدای سوت بلیلی از خیابان سالیان دور تا امروز شنیده می شود. فلسم کفتری از زیر پنجره خانه ما می گذرد و آواز می خواند. مادرم پنجره را می بندد و او را لعن و نفرین میکند. مادرم معتقد است صدای او خواب و آرام پریان را هم پریشان می کند. چه رسد به آدم ها از پس خوب میخواند قاسم کفتری از انتهای یک شب تابستانی می گذرد و می خواند.
از آتش عشق هر که افروخته نیست با او سر سوزنی دلم دوخته نیست گر سوخته دل نه ای از ما دور که ما آتش به دلی زنیم کو سوخته نیست و من به گلهای آتش گرفته خاک فکر میکنم و به خاکستر برجای مانده از گلها به خاکستر گلها
در حال حاضر مطلبی درباره مریم صباغ زاده ایرانی نویسنده خاکستر گل ها در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک