192,400
در این اثر، نگاهی به زندگی عمر سعد و نقش او در واقعه کربلا انداخته شده است. عمر سعد، که سرکردهای برجسته در ارتش کوفه بود، برنامهریزی میکرد تا با سپاهی قدرتمند به سمت ایران حرکت کند و شهر ری را تسخیر کند. اما ابن زیاد، والی کوفه، او را به یک مأموریت دیگر معرفی میکند: جنگ با سپاه کمتری در مدت کوتاهتر و پیروزی حتی با استفاده از ترفندها. در عوض، معاونت حکومت ری به او وعده داده شده است.
چالش اصلی برای عمر سعد این است که میبایست تصمیمگیری میان اهداف شخصی و ویژگیهای اخلاقی خود کند. از یک سو، جذب قدرت و ثروت حکومت ری است و از سوی دیگر، مقابله با اهلبیت پیامبر(ص).
سیدسعید هاشمی در این کتاب به بازتاب این تضاد و تردیدهای عمر سعد پرداخته و در مسیر داستان، نکاتی را برای جوانان و نوجوانان به تصویر میکشد که ممکن است در زندگیشان با چنین چالشهایی مواجه شوند.
رمان فرمانده گندم خوار در چند فصل نوشته شده است. این رمان یک راوی اولشخص دارد. راوی روایت خود را از روزی که بیرون شهر کوفه کنار لشکرش بود آغاز میکند.
کتاب فرمانده گندم خوار نوشتهٔ سیدسعید هاشمی در زمینهٔ تاریخ اسلام و پیوند آن با تاریخ ایران میگذرد. در این داستان، صحبت از شخصیتهایی همچون یزید و عبید الله بن زیاد و موقعیتهایی مانند جنگ و کشورگشایی است.
برای نگارش این رمان تاریخی از منابع گوناگونی همچون «قرآن کریم»، «الکامل فی التاریخ»، «اعیان الشیعة» و «الامامة و السیاسة» استفاده شده است
دشت نینوا شلوغ بود. افراد در رفت و آمد و تمرین بودند. من با حصین بن تعمیم و یزیدبن رکاب در خیمه نشسته بودم و داشتم نقشه می کشیدم تا ببینم سربازها را چگونه بچینیم. یزیدبن رکاب گفت: «با این هفتاد هشتاد سربازی که حسین دارد، این همه نقشه و پیش بینی لازم نیست. کافی است دستور حمله بدهی و فقط من با 2 هزار سربازی که دارم، به سویش بروم و کار را تمام کنم!»
حصین بن تمیم خنده تمسخرآمیزی کرد و گفت: «تو حسین را خیلی دست کم گرفته ای! حتی اگر لشکرش را هم حساب نکنیم، حسین به تنهایی می تواند از پس لشکر 2 هزار نفری تو بر بیاید.»
یزید گفت: «چرا مهمل می گویی ابن تمیم؟ مگر می شود یک نفر بر 2 هزار نفر غالب شود؟! بیا برویم حسین را از نزدیک ببین! حداقل پنجاه و شش هفت سال سن دارد. پیرمردی مثل او چطوری می تواند بر این همه سرباز جوان پیروز شود؟!»
حصین گفت: «مثل اینکه تو شمشیر زدن حسین را در جنگ صفین و جمل و نهروان ندیده ای؟ من جنگیدن حسین را دیده ام. طوری شمشیر می زند که انگار دارد بوته های خار را از جلوی پایش کنار می زند. او با هر ضربه شمشیر می تواند یک نفر را از پا دربیاورد.»
یزید گفت: «زیادی گنده اش می کنی حصین!»
حصین بن تمیم گفت: «گیرم حسین بن علی را دست کم می گیری. درباره ابالفضل و علی اکبر و جعفر و عون و قاسم چه می گویی؟ ابن رکاب، این جماعت از قبیله بنی هاشم هستند. قبیله بنی هاشم از قدیم در جنگ معروف بودند.»
یزید حرفی نزد. به من نگاه کرد تا نظر مرا بداند. گفتم: «این لشگر به این کوچکی اگر ما را شکست دهد، مایه آبروریزی است. باید طبق نقشه حرکت کنیم. نمی شود سربازان همین طور درهم و هردمبیل بروند جلو! هر جنگی نقشه ای دارد. اگر قرار بود هرکس همین طور خودسرانه جلو برود، پس عبیدالله برای چه مرا امیر سپاه کرد؟ او انتظار دارد ما منظم و مطیع جلو برویم!»
در حال حاضر مطلبی درباره سعید هاشمی نویسنده فرمانده گندم خوار در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک