کتاب ماموریت آقای شادی را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
فروش ویژه
کتاب ماموریت آقای شادی
معرفی کتاب ماموریت آقای شادی
4.4 (5)
کتاب
ماموریت آقای شادی(افراز)،
اثر
علی رستگار
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1400
توسط انتشارات
افراز
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
به تیراژ 300 جلد،
در قطع و اندازهی رقعی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
دانلود pdf و ارسال رایگان
«ماموریت آقای شادی» با زیرعنوانِ «آنچه همیشه میخواستید دربارهی علیرضا خمسه بدانید ولی میترسیدید بپرسید» عنوان کتابی است که به کوشش علی رستگار پیرامون زندگی علیرضا خمسه بازیگر کمدی سینمای ایران گردآوری و به چاپ رسیده است. این کتاب شامل یک گفتوگوی بلند با این بازیگر و یادداشتهایی دربارهی اوست.
علی رستگار میگوید: اولین برخورد خیلی نزدیک من با علیرضا خمسه، یکی از روزهای دیماه سال ۱۳۹۵ بود. روز قبلش، فیلم ظاهراً سه بعدی «جنجال در عروسی» را با صبر فراوان دیده بودم و حالا قرار بود با علیرضا خمسه که نقش اصلی فیلم را بازی میکرد گفتوگو کنم. او با همان صورت خندان و روحیه کمدی همیشگی، مهمان ما در تحریریه روزنامه جام جم شد. وقتی همان سرچراغیِ دیدار و قبل از مصاحبه، نارضایتیام را از کیفیت فیلم با خمسه مطرح کردم و گفتم چرا در این فیلم بازی کردید، با خنده گفت: این فیلم را برای بچهها ساختند، نه شما با این همه ریش و پشم!
بداهه نمکین خمسه درباره صورت پر معایبِ درعینحال پر محاسنم در آن مقطع زمانی، جرقه مصاحبهای بسیار طولانیتر و مفصلتری را با او در ذهنم زد؛ گفتوگویی فراتر و ماندگارتر از مصاحبههای ژورنالیستی که بارها خودم یا دیگران با او انجام دادیم.
با موافقت، همراهی و حمایت تمام و کمال علیرضا خمسه، به این مصاحبه مفصل و کتاب پر از نکته، خاطرات ناگفته و عکسهای تاکنون منتشرنشدهی او رسیدیم که بخشهای زیاد و مهمی از زندگی و فعالیت حرفهای این بازیگر محبوب و دوستداشتنی را در برمیگیرد. در این مرور و برای اینکه کمتر نکته مهمی از قلم بیفتد، همه فیلمهای سینمایی و کارهای شاخص تلویزیونی خمسه را دوباره دیدم و هر سؤال تخصصی یا حاشیهای را با چاشنی فعالیت ژورنالیستیام از او پرسیدم و خمسه هم با حافظه خوب، صبوری، مهربانی و صراحت نمکینش، جواب این سؤالات ریز و درشت را داد.
این کتاب با یادداشتهایی از گلاب آدینه، امین تارخ، حمید جبلی و رضا کیانیان همراه شده است.
گوشه ای از کتاب
گوشه ای از کتاب
بچهی آرامی بودید یا اهل شیطنت و بازیگوشی؟
*هم بچهی آرامی بودم و هم بچهی شیطان. جالب است که در هر مقطعی، یک مدل بودم. در مقطع ابتدایی، خیلی خیلی آرام و سربهزیر بودم، مقطع دبیرستان و تینایجری و سالهای نوجوانی، بهشدت شیطان بودم و مدام از کلاس و مدرسه اخراج میشدم. دبیرستان ما به نام امیرکبیر در خیابان ناصرخسرو بود. مدیر ما جناب آقای عیسی الوند بود که روحش شاد باشد. سیروس الوند و زندهیاد خشایار الوند، فرزندان خلف این مرد بزرگ بودند. یادم است که آقای الوند مدام مادر و خانوادهام را فرامیخواند و به آنها تذکر میداد که این پسرتان حتی منِ مدیر را خیلی اذیت میکند.
-بازیهای کودکی و نوجوانیتان چه بود؟ اهل بازی در کوچه و خیابان بودید؟
*بازیهای بچگی من هم مثل پسران محل و بچههای آن دوره، همه در کوچه بود؛ الکدولک و بیخدیواری و… همیشه در کوچه بودیم.
-احیاناً در بچگی ورزش هم میکردید؟
*اهل ورزش نبودم. اما اهل گزارش ورزش بودم. یعنی خبرنگار مدرسهمان بودم و خبر بازی فوتبال بچههای فوتبالیست و دیگر ورزشکاران مدرسه را در مجلهی اطلاعات دختران و پسران، منعکس میکردم. فعالیتهای مطبوعاتی و خبرنگاری را از دوازده سیزده سالگی شروع کردم و روزنامهدیواری درمیآوردم.
-این کمدی و شوخطبعی شما ریشه در خانواده داشت و کسی از اهل منزل یا اقوام و آشنایان چنین خصوصیات ظریف و طنازانهای داشت؟
*من این روحیهی طنز و شوخطبعی را از پدر خدابیامرزم به ارث بردم. او همیشه محفلآرا بود و در هر جمعی که بود، خاطرهای، جوکی و چیز بامزهای تعریف میکرد.
-اولین نشانههای طنز و شوخطبعی از چه زمانی در شما به وجود آمد؟
*اگر بخواهم آغازی بر این روحیه پیدا کنم، باید به اوایل نوجوانی برگردم که گرایش به نمایش و بازیگری ژانر کمدی پیدا کردم. در یازده سالگی احساس میکردم، حتماً باید تماشاگرم را بخندانم، نقشهای کمدی بازی کنم و شوخی کنم. تا موقعی که نمایش کار میکردم، طبعاً قابل تشویق بود اما وقتی امکان این نمایش نبود و مجبور میشدم این روحیه را در کلاس و در برخورد با معلم و در قالب مزهپراکنی و نمکریزی و نمکپاشی استفاده کنم، منجر به تنبیه میشد. در واقع در آن دوره این روحیه به جای کشف، سرکوب میشد.
-رابطه با برادرها و خواهرها در بچگی چطور بود؟
*متأسفانه من از ابتدا نقش برادر بزرگ را در خانواده بازی میکردم. از بچگی کار میکردم و هر سال، سه ماه تعطیلی را سر یک کاری بودم، یک سال شاگرد خیاط بودم، یک سال شاگرد بقال بودم، یک سال شاگرد پدرم در کار معماری و بنایی بودم، یک سال در کارخانهی پارچهبافی کار میکردم، یک سال در بازار فروشندگی میکردم و خلاصه کمکخرج خانواده بودم. به دلیل این نقش مهم اقتصادی، از لحاظ خانوادگی هم موقعیت خوبی داشتم و برادرها و خواهرها از من حرفشنوی داشتند؛ چون پدر هم اغلب نبود و مشغول کار بود، من شده بودم سایهی پدر. در مجموع ارتباط بچهها با من کوچکتر بزرگتری بود، این احترام هنوز هم هست.
-در سالهای کودکی، اهل کتاب قصه بودید؟
پدرم با اینکه سود آنچنانی نداشته و به مکتب نرفته بود و خط ننوشته بود، اهل مطالعه بود و روزنامه اطلاعات را میگرفت و میخواند و هوادار این روزنامه بود. مادرم به او میگفت: تو که سواد نداری، برای چه روزنامه میخوانی؟ اما مینشست و خبرها را میخواند. من هم از همان زمان به مطبوعات علاقهمند شدم. بعدها هم در دبیرستان خبرنگار نشریات بودم و فعالیتهای اجتماعی داشتم. اهل کتاب بودم و قصههای زیادی میخواندم.
-اولینباری که سینما رفتید را یادتان هست؟ چه فیلمی دیدید؟
*اولین فیلم سینمایی که به صورت خیلی جدی رویم تأثیر گذاشت، «اسپارتاکوس» بود که در کنار مادرم دیدم. او در ایام نوروز ما را به سینما میبرد. وقتی این فیلم را دیدم، خیلی تحت تأثیر لحظات آخرش قرار گرفتم که همسر و بچهی اسپارتاکوس به او در بالای صلیب نگاه میکنند. آن موقع خیلی دوست داشتم جای بچهی اسپارتاکوس باشم! دلم میخواست وقتی بزرگ شدم من هم بتوانم مثل اسپارتاکوس عدالت را برقرار کنم.
نویسنده
علی رستگار
در حال حاضر مطلبی درباره علی رستگار
نویسنده ماموریت آقای شادی
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در
بخش
محتوا،
به
مرور،
نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با
توجه به
تعداد
بسیار
زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها،
کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند،
تهیه و
درج
محتوای
برای
آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت
ایدهبوک،
این
نویسنده
را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و
مفید،
سایرین را
به
مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه
«ارتباط با ما» ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک