1
96,600
مامان صبحانه را روی میز می گذارد.
یک تخم مرغ و یک لیوان شیر برای من
یک تخم مرغ و یک لیوان شیر برای بابا
خیلی تخم مرغ و خیلی لیوان شیر برای خودش
بعد دست می کشد روی شکمش. «نی نی روز به روز بزرگ تر می شود.»
هولا دم سوسماری اش را تکان می دهد
و خیلی تخم مرغ ها را یکی می گذارد توی دهانش
وااای، یک هلولا رفته توی شکم مامان!
یعنی مامان هرچی غذا بخورد، می رود توی شکم هلولا؟
می دانم که می خواهد من را بخورد
اما من آماده ی آماده ی آماده هستم
شنل زورویی ام را می پوشم و داد می زنم:
آماده باش هلولا!
در حال حاضر مطلبی درباره سحر حدیقه نویسنده آماده باش هلولا در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک