جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
55,000
برای خودم در بار یک لیوان بزرگ اسکاچ درست کردم، به آن از یک سطل نقره ای، یخ اضافه و تماشا کردم که چگونه یخ داخل لیوان بر اثر گرمای اتاق آب می شود. نوشیدنی ام را برداشتم و در یکی از صندلیهای بار طوری نشستم که او بتواند من را ببیند. سعی کردم که به خانم لی خیره نشوم گفتم دیروز» عکس شما رو دیدم به راهرو خونه یه مرد نصب شده بود. اون یه عکاسه و شما مدلش شده بودید.»
او گفت، «اوه؟ اسمش چیه؟»
گفتم: «ولنتاین، لس ولنتاین»
او میز کنار خود را لمس کرد و یک لیوان نیمه پر از آنچه به نظر میرسید آب است اما
احتمالاً آب نبود به سمت خودش کشید.
گفت: «ولنتاین، اسم کوچیکش چی بود؟
تلگرام
واتساپ
کپی لینک