جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
کتاب نظریه مثل افلاطون اثر دیوید راس ترجمه حسن فتحی توسط نشر نی منتشر شده است.
شاید کم‌تر فیلسوفی را در آوازه و تأثیر در تاریخ اندیشه بتوان همتای افلاطون دانست؛ و در میان آموزه‌های او نیز نظریه‌ی مُثُل وی آوازه و جایگاه بی مانندی دارد. ولی، این نظریه همان اندازه که بیشتر مشهور شده، کم‌تر فهمیده شده است. لذا همان‌جور که باید میان آموزه‌های خودِ افلاطون و آنچه به نام افلاطون جا افتاده است فرق گذاشت، میان نظریه‌ی مُثُلِ مطرح در آثار او و آنچه به نام نظریه‌ی مُثُل در محافل فلسفی و غیرفلسفی مشهور شده است باید تمیز نهاد. دیوید راس نظریه‌ی مُثُل افلاطون را در متن آثار او در طول 50 سال نگارش آنها و با پی‌گیری تحولات آن بررسی کرده است. با مطالعه‌ی این اثر می‌توان به تصویر روشنی از نظریه آن‌گونه که خود افلاطون طرح کرده است دست پیدا کرد.
215,600
دیباچه
فصل اول ترتیب محاورات
فصل دوم سرآغازهای نظریه ی مثل]
فصل سوم: فايدون
فصل چهارم جمهوری و فایدروس
فصل پنجم پارمنیدس و ثنایتتوس
فصل ششم سوفسطایی و سیاستمدار
فصل هفتم: تیما یوس و فیلبوس
فصل هشتم قوانین و نامه هفتم
فصل نهم آموزه های نانوشته ی افلاطون
فصل دهم گزارش ارسطو از آموزه اولیه افلاطون
فصل یازدهم ساکنان جهان مثل
فصل دوازدهم اعداد مثالی
فصل سیزدهم اشیای پس از اعداد
فصل چهاردهم مثل و نفس
فصل پانزدهم مثل و اعداد مثالی
فصل شانزدهم مثل و اشیای محسوس
فصل هفدهم: نظری بر آنچه گفته شد
افلاطون از مثال خیر به صراحت در فقره خط یاد نمی کند، اما به آسانی نمی توان تردید کرد که مبدأ نخستین جهان ناظر به آن است. زیرا کل فقره خط به این منظور مطرح شده است که توضیح مثال خیر را کامل گرداند؛ افلاطون پیش تر مثال خیر را مبدأ نهایی تبیین خوانده است؛ زندانیان رها شده از غار در آخرین مرحله به دیدار خورشید نائل می آیند و خورشید نشان دهنده مثال خیر است؛ و افلاطون در ۱۲-۵۳۲۵ میگوید: «کسی میتواند در ضمن بحث به بالاترین قله جهان معقول برسد که در صدد است از طریق استفاده از عقل و بدون یاری جستن از هرگونه حسی راه خویش را در هر موردی به سوی واقعیت بنیادین هموار سازد، و پشتکار به خرج میدهد تا این که با عقل محض به ادراک خود طبیعت خیر محض نائل آید.» کورنفورد می گوید افلاطون دو مبدأ غیر فرضی را در نظر داشته است
مثال خیر که قرار بود مثل اخلاقی از آن اخذ شوند و مثال واحد، که بنا بود مأخذ مثل اعداد باشد و سپس به واسطه آنها مأخذ مثل اشکال فضایی از آنچه ارسطو درباره نظریه مثال اعداد میگوید در می یابیم که افلاطون در نهایت سعی کرد به چنین استنتاجی از مثل ریاضی دست یابد اما چیزی برای تأیید این دیدگاه در دست نداریم که افلاطون در جمهوری این استنتاج را در نظر دارد. ذکری از ۵۰۸۱.۲ تا ۵۰۹۸۵
تلگرام
واتساپ
کپی لینک