«علم تمرکز قوی» با زیر عنوانِ ۲۳ روش برای بهرهوری و نظم بیشتر اهمالکاری و استرس کمتر، کتابی است نوشتهی پیتر هالینز که نشر فلسفه آن را به چاپ رسانده است.
نویسنده میگوید: من به فردی مشهور بودم که عادت به عقب انداختن کارهایش داشت و تکالیفش را به هر قیمتی در آخرین لحظه انجام میداد. به معنای واقعی کلمه اگر مهلت تحویل تکالیف تا ۹ شب بود، من ساعت ۸:۵۹ آنها را تحویل میدادم. من از ۴۸ ساعت قبل از پایانِ مهلت نمیخوابیدم و درنهایت موفق به اتمام کار میشدم.
فقط یکبار نتوانستم کارها را سر موعد تحویل دهم. این کار مربوط به یک مقاله درباره گسترش آیین کنفوسیوس در آسیا بود و به هر دلیلی، حس و حال جستوجو در ضربالمثلهای چینی را نداشتم؛ چراکه هرکدام از آنها نیاز به بررسیهای فلسفی داشت. برای حل این مشکل، از یکی از دوستانم خواستم که فایل ورد مرا خراب کند تا وقتی آن را برای استادم میفرستم باز نشود. هر چند همین کار هم من را مجبور کرد تا دیوانهوار کار کنم و شب را به صبح رساندم!
در سال آخر، تا حد زیادی از این عادت رها شده بودم. به این دلیل که راه مناسبی برای گذراندن واحدهای دانشگاه نبود. خصوصاً وقتی که تکالیف طولانیتر و سختتر شده بودند و کارها باید با کیفیت بالاتری انجام میشد.
باید راههای بهتری برای تمرکز کردن پیدا میکردم، این موضوع به من ثابت کرد که درواقع هیچ مهارت یا درسی را کامل یاد نگرفتهام، بلکه به شببیداری خودم اکتفا میکردم.
وقتی که مسئولیت یک مقاله ۵۰ صفحهای دربارهی آموزههای فلسفی کارل مکس به من واگذار شده بود، ترس شدیدی را حس میکردم؛ زیرا این کاری نبود که در کمتر از یک هفته بتوانم آن را به پایان برسانم.
همان دوستی که عمداً فایل ورد مرا خراب کرد، تکنیک پومودورو را به من معرفی کرد. در واقع، شما ۲۵ دقیقه بهطور کامل تمرکز میکنید و سپس ۵ دقیقه به خودتان استراحت میدهید. سپس دوباره این روند را تکرار میکنید (بهطور معمول ۸ بار آن را تکرا میکنید) در پایان، همان بازههای زمانی تمرکز و استراحت، نتیجهی کار شما بهطور تصاعدی افزایش مییابد. دقیقاً همانطور که برای من اتفاق افتاد.
من توانستم تحقیق دانشگاهیام را که دربارهی کارل مکس بود، پیش از موعد تکمیل کنم و بالاخره درک کنم که تمام کردنِ کارها پیش از اتمام زمان چه حسی دارد! این تکنیک ساده، من را در مسیری قرار داد که کشف کنم چه چیزی دربارهی تمرکز انسان ما را وادار به عقب انداختن کارها میکند و ما چه کارهایی را میتوانیم برای آن انجام دهیم.
من روی «تمرکز» متمرکز شدم و به علومی مانند پیشرفت، علوم تکاملی و اقتصاد رفتاری پرداختم. «تمرکز» محصولِ اراده و دیگر انگیزههای ناخودآگاه است و میتوان گفت: تمرکز تقریباً در رسیدن به تمامی آرزوهای ما نقش اساسی دارد.
حداقل بهترین راه برای نزدیک شدن به آرزوهاست. همیشه هم اینطور نیست که تمرکز فقط برای شبزندهداری مثل من کار کند. زندگی واقعی به شما فرصت یا آزادی نمیدهد، پس یادگیری تمرکز بهترین راه ممکن، برای هدفی است که در ذهن خود دارید. برای این کار بیشتری را در زمان کمتری انجام دهید تا بتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید.
وقتی به چیزهایی که از زندگیتان میخواهید فکر میکنید، متوجه میشویم که برای دستیابی به آن، بیشتر از اینکه به شانس نیاز داشته باشیم، به تمرکز نیاز داریم! تمرکز مهمترین عامل برای پیشرفت شخصی است، حتی اگر ما از آن به اسمهای دیگری یاد کنیم.
من تمام روشهای علمی اثباتشده در همین کتاب را اجرا کردم و نتایج فوقالعادهای گرفتم. همهی آنها جواب ندادند اما هرکدام به شیوهی متفاوتی روی من تأثیر گذاشتند.
این روزها در محل کارم مردم هرگز نمیتوانند حدس بزنند که من زمانی به کسی که کارها را عقب میاندازد مشهور بودم. من متوجه شدم که با به کار گرفتنِ تنها چند تکنیک در این کتاب، میتوانم پیوسته سریعتر از قبل کارهایم را انجام دهم. البته، آنها از این موضوع اطلاعی ندارند، زیرا ممکن است تکالیف بیشتری به من واگذار شود!
تلگرام
واتساپ
کپی لینک