جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
277,500
الیسا می پرسه: «برای خونه رفتن کمک نیاز داری؟»
می پرم پایین و پامو تست میکنم شاید فقط تا دم ماشینم پای چیمه پس احتمالاً می تونم بدون مشکل خاصی رانندگی کنم.» می آد سمتم و منو تو آغوش خودش میگیره اگه میخوای کلیدا رو بسپری به من، درو قفل میکنم و فردا بر می گردم تمیزی رو شروع می کنم.» هر سه تاشون منو تا دم ماشینم میرسونن ولی رایل میذاره الیسا بیش تر کارو انجام بده. به نظر می آد بنا به دلایلی الان تا حدی می ترسه منو لمس کنه. وقتی روی صندلی راننده میشینم الیسا کیف و بقیه ی چیزا رو میذاره کف ماشین و روی صندلی شاگرد میشینه گوشی منو می آره بیرون و شماره ی خودشو توش ذخیره می کنه رایل سرشو از پنجره می آره تو حواست باشه چند روز تا میتونی روش یخ بذاری حموم هم کمک میکنه. سر تکون میدم از کمکت ممنونم الیسا به همین سمت خم میشه و میگه: رایل؟ شاید بهتر باشه تو برسونیش خونه و یه تاکسی بگیری برگردی فقط صرف امنیت میگم. رایل به من نگاه میکنه و بعد سرشو تکون میده میگه: «به نظرم ایده ی خوبی نیست. اتفاقی براش نمی افته من چند تا آبجو خوردم شاید بهتر باشه رانندگی نکنم.»
تلگرام
واتساپ
کپی لینک