1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir

کتاب کوری عصاکش کور دگر

معرفی کتاب کوری عصاکش کور دگر

3.5 (2)
کتاب کوری عصاکش کور دگر، اثر گرت هوفمان ، با ترجمه محمد همتی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1402 توسط انتشارات برج ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی جیبی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
ناموجود

این محصول ممکن است با عنوان یا انتشارات دیگری موجود باشد، مجموعه آنها را اینجا ببینید.

محصولات بیشتر
کوری عصاکش کور دگر

مشخصات محصول

نویسنده: گرت هوفمان
ویرایش: -
مترجم: محمد همتی
تعداد صفحات: 176
انتشارات: برج
وزن: 117
شابک: 9786227280807
تیراژ: -
سال انتشار: 1402
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

(داستان های آلمانی،قرن 20م)

گوشه ای از کتاب

وقتی به آن پایین می‌رسیم، باغبان یا سورچی می‌پرسد، حالا چرا این‌قدر دیر کردید؟

کلاه‌هایمان را برمی‌داریم و می‌گوییم که اگر اشتباه نکنیم، راهمان را گم کردیم، دو بار. این را هم می‌گوییم که قرار بود کسی ما را راهنمایی کند، اما بعدش کسی نبود که راهنمایی‌مان کند. پس ناچار شدیم تنها بیاییم و راهمان را گم کردیم. ریپولوس هم به جای اینکه ما را به سمت راست ببرد، دائم به سمت چپ برد. اولش از کنار حصاری که از یک جایی به بعد تمام شد و بعد از توی گودالی که آب همه‌جایش را گرفته بود و آنجا گرفتار باران شدیم. حتی خیال کردیم که برف می‌بارد و اقلِ‌کم یک سگ هم به ما حمله کرد. با دست جایی را نشان می‌دهیم و می‌گوییم آن پشت. بعد می‌پرسیم شما نقاشید؟

کلفت که دوباره می‌آید، فریاد می‌زند این‌ها راهشان را گم کرده‌اند و سگ گازشان گرفته و خیال می‌کنند که تو نقاشی. بعد به ما می‌گوید حالا بگذارید تماشایتان کنیم!

می‌گوییم ای بابا! ما را که قبلاً ورانداز کردید.

یک‌بار دیگر به جایی برنمی‌خورد.

پس ما هم تنگاتنگ هم می‌ایستیم و شانه‌هایمان را عقب می‌دهیم و کلفت یک‌بار از جلو و یک‌بار از پشت سر یحتمل وراندازمان می‌کند. بعد می‌گوید خب، حالا بنشینید.

کجا بنشینیم؟

روی زمین.

اما خیس نیست؟

نه، روی این سنگ‌ها بنشینید.

خب، روی سنگ‌ها می‌نشینیم و تا می‌توانیم پاهایمان را دراز می‌کنیم.

کلفت می‌گوید حالا کفش‌هایتان را درآورید.

-کفش‌ها؟

-بله، کفش‌ها.

-باشد. کفش‌ها را درمی‌آوریم -در هر حال باید روزی یک‌بار کفش‌ها را درآورد- پاتابه‌ها را باز می‌کنیم و دوباره پاهایمان را دراز می‌کنیم تا زخم‌هایمان را ببیند. کلفت خم می‌شود و همه‌جایمان را ورانداز می‌کند.

فریاد می‌زند آره، گازشان گرفته و بعد می‌پرسد چطور راهمان را گم کردیم، چون از کاه‌انبار که تویش می‌خوابیم تا این خانه ده قدم هم راه نیست.

می‌گوییم راه را گم کردیم، چون کسی نبود که راه را نشانمان بدهد.

کلفت داد می‌زند چون کسی راه را نشانشان نداده گم شدند. حالا هم خیس‌اند و سگ گازشان گرفته و با این اوصاف او نمی‌تواند آن‌ها را نقاشی کند. چوب بیاور تا آتش کوچکی روشن کنیم، بلکه خشک شوند و سر و وضعشان بهتر شود.

باغبان که حتی اگر خودش هم اعتراف نکند، شاید همان مردی باشد که امروز صبح درِ کاه‌انبار را زده، فریاد می‌زند اما فقط چون خیس و گاز گرفته‌اند، مجبور نیست آن‌ها را همین‌جور خیس و گازگرفته نقاشی کند. مگر نمی‌تواند آن‌ها را با همین وضع خیس و زخمی، خشک و بدون زخم نقاشی کند؟

کلفت می‌گوید نه، او باید آن‌ها را همان‌طور که هستند نقاشی کند.

چرا؟

چون او باید همان چیزی را که می‌بیند نقاشی کند.

نویسنده

گرت هوفمان

گرت هوفمان

گرت هوفمان (۱۹۹۳-۱۹۳۱) در شهر لیمباخ از ایالت زاکسن در شرق آلمان به دنیا آمد. شهر زادگاهش در دوران پس از جنگ جهانی دوم از مناطق تحت اشغال روس‌ها بود. هوفمان در سال ۱۹۵۱ به آلمان غربی گریخت. آنجا برای رادیوی آلمان غربی نمایشنامه‌های رادیویی می‌نوشت و خیلی زود در این هنر از سرآمدان روزگار خود شد.

او در سال ۱۹۵۷، رساله‌ی دکترایش را با عنوان مشکلات تفسیری در آثار هِنری جیمز نوشت که در آن به نسبت میان هنر و هنرمند و زندگی پرداخته است؛ اما هوفمان در اوج موفقیت، خسته از نگارش نمایشنامه‌های رادیویی، نخستین رمانش را در آستانه‌ی پنجاه سالگی نوشت و با همین اولین رمان درخشید و برنده‌ی جایزه‌ی اینگه‌بورگ باخمان شد. پس از آن کرسی استادی زبان و ادبیات آلمانی را رها کرد و زندگی‌اش را وقف نوشتن کرد و ظرف چهارده سال، هفده کتاب منتشر کرد و بارها برنده‌ی جوایز ادبی شد. آثار گرت هوفمان پس از گونترگراس بیش از همه‌ی نویسندگان ادبیات آلمانی به زبان‌های دیگر ترجمه شده است و او را پس از هاینریش بُل، شگفت‌انگیزترین نویسنده‌ی آلمانی نامیده‌اند.

هوفمان حرفه‌ی نویسندگی خود را به‌عنوان نویسنده‌ی نمایشنامه‌های رادیویی آغاز کرد. پس از یک سال به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاه فرایبورگ، در سال ۱۹۶۱، آلمان را به مقصد بریستول ترک کرد تا ادبیات آلمانی را تدریس کند. در طول ده سال بعد، او در دانشگاه‌های اروپا در تولوز، پاریس، ادینبورگ و در ایالات متحده در نیوهیون، برکلی، کالیفرنیا و آستین تدریس کرد.

از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۰، او در شهر کلاگنفورت در جنوب اتریش زندگی می‌کرد و در دانشگاه لیوبلیانا در اسلوونی (یوگسلاوی سابق) تدریس می‌کرد.

هوفمان در طول زندگی خود جوایز ادبی متعددی را نیز دریافت کرد و از سال ۱۹۸۷، به عضویت آکادمی آلمان در دارمشتات درآمد.

مترجم

محمد همتی

در حال حاضر مطلبی درباره محمد همتی مترجم کتاب کوری عصاکش کور دگر در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

محمد همتی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید