1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب گفت و گو با وودی آلن

معرفی کتاب گفت و گو با وودی آلن

4.2 (4)
کتاب گفت‌وگو با وودی آلن(کتاب‌پنجره)، اثر اریک لکس ، با ترجمه گلی امامی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1392 توسط انتشارات کتاب پنجره ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 320,000 26%

236,800

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
گفت ‌و گو با وودی آلن

مشخصات محصول

نویسنده: اریک لکس
ویرایش: -
مترجم: گلی امامی
تعداد صفحات: 568
انتشارات: کتاب پنجره
وزن: 778
شابک: 9789647822732
تیراژ: -
سال انتشار: 1392
تصویرگر: -
نوع جلد: شمیز

معرفی محصول

«گفت‌وگو با وودی آلن» کتابی است به کوشش اریک لکس که انتشارات کتاب پنجره آن را با ترجمه‌ی گلی امامی به چاپ رسانده است. معمولاً کتاب‌های «گفت‌وگو با…»، مجموعه‌ مصاحبه‌هایی هستند که طی هفته‌ها و ماه‌ها انجام می‌گیرند و در نتیجه جدا از زمانی که صرف شده، حاصل کار، عکس‌های فوری‌ای هستند که طرز تفکر و احساساتِ موضوع مصاحبه را در مدت‌زمان معینی بازتاب می‌دهند. اما این کتاب آلبومی است که طی نیمی از زندگی وودی آلن گردآوری شده؛ از سال ۱۹۷۱ آغاز می‌شود و مانند عکاسی در زمان‌های مختلف، تصویر شفافی از تحول و تکامل او، از یک جوان تازه‌کار به یکی از مشهورترین فیلم‌سازان جهان، و آنچه در این مسیر آموخته عرضه می‌کند.

لکس می‌گوید: من این افتخار را داشته‌ام که مدت ۳۸ سال از نزدیک شاهد تکامل یک هنرمند باشم، چیزی که بعد از ملاقات نخستمان حاضر نبودم روی آن شرط‌بندی کنم. در بهار ۱۹۷۱ یکی از سردبیران نیویورک تایمز مگزین سه موضوع برایم فرستاد تا درباره‌ی آن‌ها تحقیق کنم و مقاله‌ای بنویسم. یکی از آن‌ها شرح حالی از آلن بود، کمدین جوان ۳۵ ساله‌ای که دو نمایشنامه برای برادوی نوشته بود (آب را نخور و دوباره بزن سام) که نوشته‌هایش اغلب در نیویورکر چاپ می‌شد و اخیراً هم مشغول کارگردانی فیلمی با نوشته و بازیِ خودش بود (پولو بردار و فرار کن) مستندنمایی از جنایتکاری حقیر که به‌حدی دست‌وپاچلفتی است که حتی نمی‌تواند یک یادداشت تهدیدآمیز قابل خواندن بنویسد و نیز کارگردان فیلم موزها؛ طنز مضحکی از انقلاب‌های امریکای جنوبی و سیاست‌های امریکا در آن منطقه. این فیلم‌ها با پی‌رنگ‌های کم‌ملاط، بیشتر شبیه تک‌گوییِ کمدین‌ها در کلوب‌های شبانه بودند و در آن‌ها به شخصیت‌پردازی و سبک سینمایی توجه زیادی نشده بود. بیشتر مزه‌پرانی‌های پی‌درپی سوررئالیستی بودند که آدم را روده‌بر می‌کردند.

فیلم‌ها خبر از استعدادی اصیل و غیرمتعارف می‌دادند و سردبیران تایمز مایل بودند بیشتر درباره‌اش بدانند، همان‌طور که من می‌خواستم. به اعتقاد من او هم در زمره‌ی کمدین‌های محبوب من قرار داشت -کسانی چون اس. جی پرلمن، باب هوپ و برادران مارکس- و حتی در خنده‌ گرفتن از آن‌ها هم متنوع‌تر بود. به مدیرانش، چارلز جافی و جک رولینز، زنگ زدم و درخواست مصاحبه کردم و قراری گذاشتیم. با چند صفحه پرسش و یک ضبط نوی آکبند وارد دفتر دو طبقه‌ی آن‌ها در خیابان پنجاه و هفتمِ غربی منهتن شدم. به طبقه‌ی بالا راهنمایی‌ام کردند، جایی که وودی آلن در اتاق کوچک جمع‌وجوری با یک میز و چراغ و چند صندلی راحتی منتظرم بود. خجول و عصبی به نظر می‌رسید؛ من هم روزنامه‌نگار تازه‌کاری بودم و از ملاقات کسی که کارش را تحسین می‌کردم کمی هول شده بودم. دست دادیم، سلام کردیم، نشستیم و من سؤالاتم را مانند کسی که فهرستی را از رو می‌خواند پرسیدم. پاسخ‌هایش مختصر و کوتاه بود. کوتاه‌ترینش نه که چندان بد نبود، مشروط بر اینکه بلندترینش بله نباشد.

چکیده

معرفی مختصر کتاب کتاب حاضر، آلبوم عکسی است که بیش از نیمی از زندگی «وودی آلن»، از سال 1971 را دربر می‌گیرد و گذر او از یک کارگردان بی‌تجربه به یکی از مطرح‌ترین فیلم‌سازان دنیا و چیزهایی را که در این مدت فراگرفته، به‌خوبی نشان می‌دهد. «وودی آلن» اول دسامبر 1935 در نیویورک به دنیا آمد. بعد پایان دبیرستان به دانشگاه نیویورک رفت، اما هرگز نتوانست در رشته فیلم و ارتباطات موفق باشد و سرانجام ازآنجا اخراج شد. در 19 سالگی شروع به نگارش سناریو برای مجموعه‌های تلویزیونی کرد و تبحرش در این زمینه، درآمد وی را از هفته‌ای 75 دلار به هفته‌ای 1500 دلار رساند. او سال 1965 اولین بار وارد دنیای سینما شد و فیلم‌نامه «تازه چه خبر، پیشی؟» را نوشت، اما به‌عنوان کارگردان در سال 1966 بود که فیلم «چه خبر، سوسن ببری» را ساخت و یک سال بعد در فیلم «کازینو رویال» از سری فیلم‌های جاسوسی «جیمز باند» ایفای نقش داشت.

گوشه ای از کتاب

در ساختارشکنی هری، صحنه‌ای هست که همه‌ی شخصیت‌هایش برای بزرگداشت او می‌آیند. آیا هرگز برای تو چنین اتفاقی افتاده؟ نمی‌خواهم زیادی ادبی‌اش کنم، ولی آیا هرگز ملاقاتی با حضور همه‌ی شخصیت‌هایت داشته‌ای؟

*نه، چون من فیلم‌ها را نمی‌بینم و فراموش‌شان می‌کنم. شخصیت‌های من خیلی پر از مشکلات هستند. به آثار چخوف، برگمن و تنسی ویلیامز فکر می‌کنم و لذت می‌برم؛ فیلم‌ها و نمایش‌های دیگران. ولی به آثار خودم فکر نمی‌کنم. این فیلم‌هایی که درباره‌شان حرف می‌زنیم، برخی‌شان را سی سال است ندیده‌ام. اتفاقاتی را جسته و گریخته به یاد می‌آورم ولی دیالوگ شخصیت یا صحنه‌ای را نه.

-شخصیت‌ها و اجرای نقش در سایه‌ها و مه فوق‌العاده بود. (داستان هم تمثیل است و هم لوده‌بازی. گروهی افراد دست‌وپا چلفتی، شخصیتِ وودی، کارمند ترسو را استخدام می‌کنند که جنایتکار خونخواری را بیابد که معلوم می‌شود عزرائیل است. فیلم در شب اتفاق می‌افتد، و به قول وودی، وقتی شب بیروی می‌ری انگار تمدن نابود شده… شهر مکانی قراردادی و دست‌ساخته‌ی انسان است، عملکردی از موقعیت درونی خود.)

*اوه، شخصیت‌ها فوق‌العاده‌اند. یعنی فکر می‌کنم از عهده‌ی کارگردانی خوب برآمدم، و صحنه‌پردازی سانتو (لوکاستو) خیلی زیباست. ولی فیلم در نوشته‌اش حضور دارد، مردم علاقه‌ای به داستان نشان ندادند. می‌دانی، وقتی فیلمی سیاه‌وسفید می‌سازی که در شهری اروپایی در شب و سال‌های ۱۹۲۰ اتفاق می‌افتد، گیشه نمی‌گیری. هیچ‌کس از فیلم خوشش نیامد.

-به من گفتی اریک پلسکو ی اوریون بعد از دیدن آن مثل این بود که وزنه‌اش به سرش خورده.

*همیشه سعی می‌کرد با روی خوش برخورد کند و خیلی آقاست، ولی (می‌خندد) از لرزش صدایش می‌توانستی بفهمی که ناامید شده است.

-خیلی خوب فیلم‌برداری شده بود. آیا از ساختنش لذت هم بردی؟

*کارلو (دی پالما، مدیر فیلمبرداری) در ایتالیا جایزه‌ی بهترین فیلمبرداری را برد. خیلی خوب از آب درآمده بود. هم ساختن و هم فیلمبرداری‌اش خیلی لذت داشت. تکرا می‌کنم، من این فیلم‌ها را می‌سازم که خودم را سرگرم کنم، یا بهتر است بگویم خودم را منفک کنم. می‌خواستم ببینم ساختن فیلمی که تماماً در دکور اتفاق می‌افتد چگونه است، که بیرون را به داخل می‌آوری که تمامش در یک شب رخ بدهد و داشتن تمام این شخصیت‌ها و این کیفیت اروپایی قدیمی را. آدم همیشه امید دارد کار که تمام شد دیگران هم خوش‌شان بیاید. مثل فیلم همه می‌گویند دوستت دارم. آن حسی را اغنا می‌کند که به من نیروی کار می‌دهد، که مرا در این حرفه نگه می‌دارد. من تمام فیلم‌هایم را به دلایل شخصی می‌سازم و امیدوارم دیگران هم دوستشان بدارند و همیشه وقتی می‌شنوم که دارند، سپاسگزار می‌شوم. ولی اگر دوست نداشته باشند کاری نمی‌توانم بکنم چون من کاری شروع نمی‌کنم که صرفاً برای خوشایند دیگران باشد -از تأیید خوشم می‌آید، ولی فیلم را برای تأیید نمی‌سازم.

نویسنده

اریک لکس

اریک لکس

در حال حاضر مطلبی درباره اریک لکس نویسنده گفت ‌و گو با وودی آلن در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

مترجم

گلی امامی

در حال حاضر مطلبی درباره گلی امامی مترجم کتاب گفت ‌و گو با وودی آلن در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر خود، مترجم هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

گلی امامی

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید