1
70,300
به جدیت و ابهت همیشگی صورتش نمی آمد پرسید
هنوز سردته؟ میخوای به نوشیدنی گرم دیگه بخوری؟
دختر سرش را به علامت منفی تکان داد.
پس اجازه بده یه تلفن به خانوادت بزنم. دیر کردی دلواپس میشن
دختر باز سرش را بالا انداخت کسری نگاهی از سر بلاتکلیفی به امیر علی کرد. امیر علی جلو آمد.
میخوای به آژانس بگیرم که راحت بری خونه تون؟ میشه آدرست رو بدی؟
دختر برگشت و باز به دهان کسری خیره شد امیر علی خنده اش گرفت.
کسری این چرا اینجوری میکنه؟ انگار زبون من رو نمی فهمه و فقط سر از حرفای تو در میاره نکنه تو به زبون کر و لالها آشنایی و من بی خبرم؟
دلش پرپر می زد که اعترافی شیرین از او بگیرد و همان دم جلوی پایش جان دهد ولی انگار هنوز با او سر جنگ داشت و ناامیدش می کرد. دستهایش را از هم باز کرد و سرش را رو به آسمان گرفت. حالا هر دویشان خیس شده بودند بی خبر از ضربان تند و دیوانه وار قلب او ناگهان فریاد زد و یکریز و بی وقفه خدا را صدا زد و این دقیقا همان نقطه پایان بود....
از این نویسنده منتشر شده است.
در حال حاضر مطلبی درباره زهره کلهر نویسنده وسوسه نشر شقایق در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک