1
بنر بالای صفحه
IdeBook.ir
  • فروش ویژه

کتاب تابستان 1369

معرفی کتاب تابستان 1369

3.8 (4)
کتاب تابستان 1369 (چهل خاطره از لحظه اسارت رزمنده های ایرانی)، اثر مرتضی سرهنگی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات سوره مهر ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی رقعی، در سایت ایده بوک قرار دارد.
موجود
قیمت ایده بوک: 94,000 28%

67,680

موضوعات مرتبط

محصولات بیشتر
تابستان 1369

مشخصات محصول

نویسنده: مرتضی سرهنگی
ویرایش: -
مترجم: -
تعداد صفحات: 326
انتشارات: سوره مهر
وزن: 350
شابک: 9786000351533
تیراژ: -
سال انتشار: 1401
تصویرگر: -
نوع جلد: -

معرفی محصول

(خاطرات آزادگان،جنگ ایران و عراق)

چکیده

«با حال و روزی که برایم مانده بود نباید با آن ها وارد این بحث ها می شدم. سعی کردم آن ها را از اشتباه درآورم و متقاعدشان کنم. اما هرچه گفتم کاک محسن با توهین و تهدید جواب می داد. چشم هایش را ریز می کرد و خط ونشان می کشید و می گفت «حالا مشخص می شود. شما مزدورهای خمینی هستید که آمده اید خلق کرد را بمباران کنید. » می رفت یک دوری می زد و باز می آمد و با دندان قروچه می گفت «حالا صبر کن. بعداً مشخص می شود. این نقشه معلوم می کند برای چه آمده بودی. بگذار اسمت را از توی فهرست دربیاوریم حقّه ات معلوم می شود. » کاک رسول وقتی سکوت مرا دید فهمید ناامید شده ام. پرسید «حالا بگو ببینم خلبان کجای شما درد می کند؟ » گفتم «هر دو پایم دست و گردن... » او یکی از دختران را «شورش» خطاب کرد و چیزی به کردی بهش گفت. دختر مطیعانه جلو آمد و با احتیاط پوتین هایم را درآورد و بعد با کمک کاک رسول دست مجروح و خون آلودم را از لباس پرواز بیرون آورد. صبوری راحله مهمان صخره ها خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی تهران سوره مهر ۱۳۹۰. دربارهٔ این خاطره ... آن روز من و چند تا از دوستانم ناهار مهمان کاک رسول بودیم. کاک رسول در همان دره لمنج یک خانهٔ کاهگلی ساخته بود و با خانم و بچه هایش آنجا زندگی می کرد. من قبل از فعالیت حزبی ام او و همسرش را می شناختم و روابط خانوادگی داشتیم. خانمش از عشایر منگور بود و من هم از همان عشیره هستم. آن روز خانم کاک رسول آبگوشت پخته بود. سفره را پهن کرده و غذا را کشیده بود. قبل از اینکه ناهار را شروع کنیم یک دفعه صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. ما پریدیم بیرون. آسمان را نگاه کردیم و دیدیم یک هواپیمای جنگی در هوا منفجر شده و در حال سقوط است. چند لحظه بعد یک چیزی مثل یک چمدان از هواپیما بیرون پرید. کمی که آمد پایین و چترش باز شد فهمیدیم خلبان است. اولین بار بود که می دیدم یک خلبان با چتر از هواپیما بیرون می پرد.» »

نویسنده

مرتضی سرهنگی

مرتضی سرهنگی

در حال حاضر مطلبی درباره مرتضی سرهنگی نویسنده تابستان 1369 در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید