بای بسم الله
فصل اول سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶
|
فصل دوم سال ۱۳۸۷
فصل سوم سال ۱۳۸۸
فصل چهارم سال ۱۳۸۹
فصل پنجم سال ۱۳۹۰
فصل ششم سال ۱۳۹۱
فصل هفتم سال ۱۳۹۲
فصل هشتم سال ۱۳۹۳
فصل نهم سال ۱۳۹۴
فصل دهم سال ۱۳۹۵
فصل یازدهم سال ۱۳۹۶
فصل دوازدهم سال ۱۳۹۷
تای تمت
نگارخانه
عزمم را جزم کردم موسیقی را به کل کنار بگذارم زمان زیادی برد ولی چون اجبار نبود و خودم به این حقیقت رسیده بودم نگاهم درست شد مثل مرتضی و دیگر موسیقی را از برنامه روزانه ام حذف کردم.
هواتو دارد
تازه کار خانه تمام شده بود و مشغول درسم بودم که مرتضی تماس گرفت. با صدای مضطربی گفت: من اومده م بیمارستان ممکنه شب دیر برسم.
چی شده مرتضی؟ بیمارستان برای چی؟ مگه توی مسجد برنامه نداشتین؟»
آبجی تصادف کرده اومده م بیمارستان براش دعا کن که اتفاقی نیفته.
خدا به خیر کنه دکتر چی گفته؟
با نگرانی گفت: «سرش زمین خورده و سردرد عجیبی داره. الان دو ساعتی هست اکسیژن به دست از این اتاق به اون اتاق میریم سی تی اسکن گرفتیم دکتر میگه احتمال جابه جایی لخته خون توی مغز هست. دعا کنید سمت عصب بینایی نره. کدوم بیمارستانی من بیام پیشت؟ دلم طاقت نمی آره اینجا. آخه اینجا که کاری نداریم فعلاً باید تحت مراقبت باشه. من هم پشت در اتاق اورژانسم به زیارت عاشورا با صد لعن و سلام خوندم چیزی نشه.
پس من میرم خونه شما که مادرجون بتونه راحت بیاد پیش مرضیه.»
در حال حاضر مطلبی درباره مرتضی عبداللهی نویسنده هواتو دارم در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه ارتباط با ایده بوک درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ایده بوک ارسال نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک