جستجوهای اخیر
جستجوهای پرطرفدار
62,900
جهان پدیده ها را می پرستد تک شاخ ها پدیده های جهان هستند.
من هم یکی از آنها هستم.
هیچ چیز زندگی من معمولی نبود. مطمئناً این که پدر و مادر مدل داشته باشی، معمولی نیست. مدل که میگویم منظورم نمونه نیست. پدر و مادر من واقعاً مدل بودند. هیپی های زیبای دهه ی ۱۹۶۰ پدرم، جو مایکلز یک مرد سیگاری چانه مستطیلی تیزبین با سیبیل، کلاه کابویی، سوار اسب و البته با سیگاری گوشه ی لب بود. مادرم، روث جانسون، یکی از آن خرگوش های کلوپ اول پلی بوی در ساحل میامی بود. اندام سوییسی جذاب و موهای بلوند طلایی داشت که تا دم خرگوشش میرسید. مرد مالبروکش و خرگوش پلی بوی یک شب اتفاقی در یک کلوپ شبانه در منهتن همدیگر را دیدند و تا پنجاه سال بعد همدیگر را ترک نکردند که این روزها خیلی عادی نیست.
بعد از فرار از دنیای وحشی مدلینگ در نیویورک والدینم شهر را پشت سر گذاشتند و خورشید را تا جنوب به سمت کوکونات گروو "فلوریدا دنبال کردند تا هر کاری که میتوانستند انجام بدهند پیدا کنند که از قضای روزگار معلوم شد بازهم مدلینگ اند. اول خواهرم دانا به دنیا آمد و پشت سرش، سه سال و نیم بعد، من. آن زمان پدر و مادرم در یک خانه ی قایقی به اسم کوفته قلقلی زندگی می کردند. کوفته قلقلی وجه اشتراکشان بود چون خانواده ی پدرم ایتالیایی و خانواده ی مادرم سوئدی بودند.. لقب من از نوزادی بم بم بود مثل شخصیت کارتون عصر حجر
رویاهایم من را امیدوار و کوشا نگه می دارند. هر زمان به افتخاراتت بسنده کردی، خلاقیتت را از دست داده ای هیچ وقت آن قدر چیزی را که طراحی کرده ام دوست نداشته ام که برای استعداد خودم شکسته نفسی کنم. لحظاتی از کارم را دوست داشتم ولی بیشتر عاشق لحظاتی هستم که به دیگران کمک کرده ام یا تحت تأثیرشان قرار داده ام؛ این چیزی است که برایم لذت دارد. شاید قرار است استعداد واقعی دفعه ی بعد بروز کند. این نوع فکر کردن هم رحمت است و هم مصیبت این عاملی است که باعث میشود برای تلاشی دیگر به استودیو برگردم.
منظورم باد شکم نیست. به قدم اول برگردید از شما خواستم تا با رقصیدن به گونه ای منحصر به فرد که با آن راحت هستید پوست الاغ را کنار بزنید.
به درونت گوش بده
وقت آن است که تجربه ای جدید را امتحان کنید تا یاد بگیرید به ضمیرتان گوش ندهید و در عوض به غریزه تان اعتماد کنید وقتی به ضمیرتان گوش فرا می دهید به مغزتان تکیه میکنید؛ چیزی که فکر میکنید درست است. به شخصه معتقدم فکر کردن را بزرگ کرده اند. اگر هر بار که میخواهم تصمیم پر مخاطره ای بگیرم به همه چیز فکر کنم هیچ شانسی برای چیزهای جدید و هیجان انگیز ندارم. گاهی اوقات عقلانیت به طور ذاتی مانع شونده است.
در عوض به قلب و درونم گوش میدهم و اجازه میدهم غرائزم من را هدایت کنند. تک شاخ ها موجوداتی ذاتی هستند و اگر قادر باشی ضمیرت را کنار بگذاری و زیاد فکر نکنی میتوانی صدای درونت را بشنوی که به تو میگوید چیزی را که واقعاً احساس میکنی انجام دهی و چه مسیری را پیش بگیری. در ابتدا اعتماد کردن به غرائزت دشوار است. همه ی ما به عادت هایمان چسبیده ایم و آداب و رسوم را یاد گرفته ایم ولی به مرور زمان بهتر میشوی و میبینی که درونت راهنمای بهتری از مغزت در زندگی است.
زندگی میتواند قالیچه ای سحر آمیز باشد؛ فقط باید تصمیمی عاقلانه بگیری تا این گونه زندگی کنی جادو اطراف همه ی ما وجود دارد. اگر بخواهیم آن را ببینیم تک شاخ بودن را انتخاب کن منحصر به فرد بودنت را بپذیر و بگذار بدرخشد.
یک تک شاخ در دنیای الاغها کتابی درباره ی زندگی است. میا مایکلز با استفاده از داستان زندگی خود تجربه ی متفاوت بودن در دنیایی از آدم های معمولی را با ما به اشتراک میگـ گذارد. دنیایی که در آن همرنگ شدن با دیگران راضی کردنشان و تبعیت از قانونهای مشخص تنها راه حل ممکن به نظر می آید. او از سختی های زندگی تک شاخی تنهاییها و درک نشدن ها میگوید و خواننده را تشویق میکند تا راهی را که او برای خود برگزیده در پیش بگیرد تا الماس ا درخشان زندگی را پیدا کند
تلگرام
واتساپ
کپی لینک