کتاب مهاجرت های تاریخی ایرانیان

آغاز توجه تازیان به ایران سال ۸ هجری در زمان پیغمبر اسلام است که اعراب وارد بحرین از خاک ایران شدند در قرون اول اسلام مورخان و مؤلفان کتاب های جغرافیا درست تشخیص نمی داده اند که به کدام قسمت از اراضی خلیج فارس بحرین می گفته اند برخی آن را اسم جامع همه نواحی ساحل جنوبی خلیج فارس از بصره تا عمان می دانستند و برخی دیگر ناحیه هجر را و گروهی یمامه را تابع آن می دانستند و جمعی دیگر از عمان تا یمامه را بحرین گفته اند. برخی هم نواحی خط و قطیف را جزو خاک بحرین دانسته اند و بعضی گفته اند بحرین نام شبه جزیره احساء بالحساء در خاک قطیف است در وجه تسمیه بحرین نیز اختلاف است و ظاهر اینست که صیغه تثنیه از بحر باشد ولی نسبت به آن را به جای آنکه مطابق قاعده زبان تازی بحری بگویند بحرانی گفته اند آنچه بیشتر به نظر می رسد اینست که همه آبادی هایی را که در ساحل جنوبی خلیج فارس بوده است که مجمع الجزایر بحرین امروز هم جزو آن باشد. بحرین میگفته اند و اگر این کلمه صیغه تثنیه باشد ناچار میبایست به جائی بحرین گفته باشند که در دو سوی آن دریا بوده باشد و در این صورت سواحل دریا را که از یک طرف بیشتر به دریا پیوسته نیست بحرین نمی توان گفت و ناچار به بحرین بیشتر نام جزیره بوده است و ممکنست بعدها که قلمرو حکومت وسیعی تشکیل داده و سواحل جنوبی خلیج را هم جزو آن کرده...

حمله مغولان به ایران در سده هفتم هجری سیزدهم میلادی)
تهاجم قوم وحشی مغول به ایران از وقایع بسیار مهم تاریخ ایران است که نظیر آن را کمتر می توان یافت و هیچ یک از تهاجمات اقوام بیگانه در شدت و عظمت به پایه مغولان نمی رسد؛ زیرا مردم ایران از هجوم این طایفه وحشی خونخوار، آنچنان گرفتار رعب و وحشت شدند و ایران به پایه ای دست خوش خرابی و ویرانی گردید که آثار آن تا سده ها باقی بود علت لشکر کشی چنگیز را برخی برای به دست آوردن سرزمین های تازه و دست یافتن به ثروت و تموّل ساکنان ایران که در آن موقع در کمال رفاه و آسایش به سر میبردند میدانند؛ ولی به طوری که گفته خواهد شد . چنگیز فقط برای گرفتن انتقام عمل زشت سلطان محمد خوارزمشاه در قتل تجار و بازرگانان مغول در شهر اترار به این لشکر کشی اقدام نمود.
چنگیز خان مغول حاکم مغولستان با سلطان محمد خوارزمشاه در ابتدا روابط دوستانه داشت. خان مغول سفیرانی با هدایای زیاد به دربار خوارزمشاه فرستاد و پیغام داد: امیدوارم همیشه بین ما صلح و مسالمت برقرار باشد و من تو را مانند عزیزترین فرزندان خود میشمارم سلطان خیوه پس از اطلاع بر میزان قدرت و قوت ارتش چنگیز به وسیله یکی از سفیران که اهل خیوه بود هیأت سفیران را که مرکب از سه نفر بود با جواب دوستانه مرخص کرد هر چند او متوجه این نکته بود که چنگیزخان از اینکه او را فرزند خویش خوانده است می خواهد تفوق مغول را...