کتاب کنستانسیا را می
توانید با استفاده از روش های زیر با سایرین به اشتراک بگذارید.
کتاب کنستانسیا
کنستانسیا
3.7 (2)
کتاب
کنستانسیا،
اثر
کارلوس فوئنتس
،
با ترجمه
عبدالله کوثری
،
در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول
در سال 1402
توسط انتشارات
ماهی
،
به چاپ رسیده است.
این محصول
در قطع و اندازهی جیبی،
در سایت ایده بوک قرار دارد.
رمان حاضر، در فضای سورئالیستی داستانهای آمریکای جنوبی جریان دارد و ماجرای دکتر پیری است که پس از چهل سال زندگی مشترک؛ متوجه نوعی رابطة جادویی بین همسر اسپانیاییتبارش با پیرمردی روسی میشود که در همسایگی آنان زندگی میکند و مرگش همزمان با بیماری اسرارگونة همسرش «کنستانسیا»، است. دکتر به پرستاری از کنستانسیا میپردازد و پس از ناپدید شدن وی به دنبال یافتن نشانی از زندگی پیشین و خانوادة وی راهی اسپانیا شده و پس از تفحص بسیار درمییابد که در سالهای جنگ جهانی، پزشکی به همراه همسر و فرزندش قصد گریز از آلمان و سکونت در آمریکا را داشته، اما در مرز میان آلمان و اسپانیا به دست نیروهای نازی از پای در آمدهاند، و دکتر در کمال شگفتی متوجه میشود که مرد، همان پیرمرد روس بوده و زن، همسر وی که سالها روحشان در کنار یکدیگر در آمریکا به زندگی ادامه دادهاند و در یک زمان، این جهان را ترک کردهاند.
گوشه ای از کتاب
کنستانسیا اصلاً اهل سفر نیست. ما در سویل ازدواج کردیم. من ناچار بودم برای امتحانات دانشگاه به آتلانتا برگردم. او توصیه کرد جلوتر بروم و خانهمان را آماده کنم. بعد خودش میآمد. میبایست مدارکش را تهیه میکرد، از بستگان و دوستانی که در چهار گوشۀ اسپانیا داشت وداع میکرد، اسباب و اثاثهاش را که پیش کس و کارش گذاشته بود پس میگرفت و این جور کارها.
در ساوانا این خانه را پیدا کردم و خریدم و همینجا به انتظارش نشستم، چشمدوخته به دریایی که قرار بود او را برای من بیاورد. در تمام عالم فقط به یک چیز فکر میکردم و آن همین دختر اندلسی بود.
کنستانسیا چهل سال پیش با یک کشتی باری به ساوانا آمد و از آن زمان تابهحال پا از این شهر بیرون نگذاشته. تنها اثاثهای که با خود آورد، آن کرسیچۀ دعا و شمایل باکرۀ ماکارنا بود و بس، نه عکسی، نه کتابی، هر چند چمدانش پر بود از لباسهای تیره و کلی شمایل مذهبی و کتاب دعای مریم مقدس.
حالا در این پیرانهسر دارد کافکا میخواند -همان پسر بیمارگون، پسر غمگین خودش. قطارهایی را به خیال میآرد که بهموقع میرسند اما بدون مسافر. از طرف دیگر موسیو پلوتنیکوف یک دم آرام ندارد. یادم میآید که هیچ وقت او را ندیدم که در حرکت و جنبوجوش نباشد.
بیتردید داشت نقشی را بازی میکرد و این را خودش به من گفت، قبل از اعلام مرگش.
زادۀ یازدهمین روز نوامبر سال ۱۹۲۸ در پاناماسیتی مکزیک. او در خانوادهای اهل سیاست به دنیا آمد. پدرش از دیپلماتهای مکزیک بود و همین سبب شد تا فوئنتس دوران کودکی خود را در کشورهای گوناگون سپری کند. سال ۱۹۳۶، مهاجرت خانواده به واشینگتن دی سی، سبب شد تا او زبان انگلیسی را نیز فرا بگیرد.
تحصیلات دانشگاهی فوئنتس در رشتۀ حقوق به انجام رسید. او سرانجام مسیر پدر را ادامه داد و وارد جهان سیاست شد، به گونهای که در چندین کشور، همچون انگلستان، پرتغال، ایتالیا و هلند نیز سفیر مکزیک بود. جایی که هوا صاف است، نخستین رمان او در ۲۹ سالگی منتشر شد. آخرین رمانش، ولاد، نیز فضایی خونآشامی دارد.
فوئنتس از زمره نویسندگانی است که همچنان به نوشتن با قلم پایبند است. او در مصاحبهای گفته: «من صبحها مینویسم و این کار را تا ساعت ۱۲:۳۰ دقیقۀ ظهر ادامه میدهم و در ادامه، به شنا میروم و ناهار میخورم. بعدازظهرها هم کتاب میخوانم و به پیادهروی میروم تا ذهنم برای نوشتن در روز بعد آماده شود.
مرگ آرتیمو کروز، درخت پرتقال، ولاد، سر هیدرا و کنستانسیا از جمله آثار اوست.
در حال حاضر مطلبی درباره عبدالله کوثری
در دسترس نمیباشد. همکاران ما در بخش
محتوا،
به
مرور،
مترجمان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه
به
تعداد
بسیار
زیاد
مترجمان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری
زمانبر
خواهد
بود؛
لذا
در
صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از مترجم، از طریق صفحه
ارتباط با ما
درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن مترجم در اولویت
قرار
خواهد
گرفت.ضمنا
اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایدهبوک، این مترجم را می شناسید یا حتی اگر
خود،
مترجم
هستید
و
تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعهی کتاب ترغیب و
دعوت
کنید،
می
توانید
محتوای مورد نظرتان را از صفحه ارتباط با ما
ارسال
نمایید.
تلگرام
واتساپ
کپی لینک