بنر بالای صفحه
قصه های قشنگ و قدیمی14
قصه های قشنگ و قدیمی14

فروش ویژه

کتاب قصه های قشنگ و قدیمی14

معرفی کتاب قصه های قشنگ و قدیمی14

(4)
کتاب قصه های قشنگ و قدیمی14 (8 قصه از عبید زاکانی)،(1616)،(گلاسه)، اثر فریبا کلهر ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول توسط انتشارات قدیانی ، به چاپ رسیده است. این محصول در قطع و اندازه‌ی خشتی کوچک، در سایت ایده بوک قرار دارد. دانلود pdf و ارسال رایگان
موجود
قیمت ایده بوک: 60,000 27%

43,800

60,000 27% 43,800

محصولات مرتبط

(5)
27%
فروش ویژه
(2)
27%
فروش ویژه
(5)
27%
فروش ویژه
(2)
27%
فروش ویژه
(5)
27%
فروش ویژه
(4)
27%
فروش ویژه
(5)
27%
فروش ویژه
(5)
28%
فروش ویژه

فهرست

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

  • روزی که جوحا گم نشد

  • روزی که جوحا می خواست مرده زنده کند

  • روزی که جوحا نان و زهر خورد

  • روزی کهجوحا با ماهی کوچکی حرف زد

مشخصات محصول

نویسنده: فریبا کلهر ویرایش: -
مترجم: - تعداد صفحات: 108
انتشارات: قدیانی وزن: 150
شابک: 9786000816261 تیراژ:
اندازه (قطع) : خشتی کوچک سال انتشار -
نوع جلد : شمیز

معرفی محصول

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

(اقتباس از کلیات عبیدالله عبید زاکانی،772ق،داستان های فارسی،گروه سنی:ب،ج(7تا11سال)،تصویرگر:فرهاد جمشیدی،گلاسه)

چکیده

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

چکیده

معرفی مختصر کتاب

گوشه ای از کتاب

تهیه شده توسط تیم تولید محتوای ایده‌بوک

گوشه ای از کتاب

روزی پدر جوحا برایش الاغی خرید؛ یکالاغ خوشل خاکستری که دم بلندی برای پراندن حشره های مزاحم داشت. جوحا خوشحال و خندان سوار الاغش شده و به راه افتاد. این طرف رفت، آن طرف رفت. توی شهر بالا و پایین رفت. از روی الاغش به نانوا سلامکرد. سر به سر بچه ها گذاشت. برای پیرمردهای بیکار لطیفه تعریف کرد و آنها را خنداند. بار پیرزنی را برایش به خانه برد و خیلی کارهای دیگر.



نانوا مردبی رحمی نبود. او بارها به جوحا کمک کرده و به او نان داده بود. اما تا کی می توانست نان بدهد و پولی نگیرد؟


جوحا جلوی نانوا ایستاد و طوری با مظلومیت نگاهش کرد تا نانوا دلش به حال او بسوزد. اما با نانوا با این جور نگگاه ها آشنا بود و فریب نخورد. گفت: برود کار کن جوحا و پولی به دست بیاو. با بیکاری به جایی نمی رسی.


جوحا گفت: ار کاری برایم پیدا کردی خبرم کن!


و با دلخوری و شکم گرسنه از نانوا دور شد.


خودش هم نمی دانست کجا می رود و این راهی که می رود به مجا می رسد. بیکار بود، رسنه بود، دلخور بود و فقط می خواست به جای دوری برود.


نویسنده

مختصری درباره نویسنده

فریبا کلهر

فریبا کلهر

در حال حاضر مطلبی درباره فریبا کلهر نویسنده قصه های قشنگ و قدیمی14 در دسترس نمی‌باشد. همکاران ما در بخش محتوا، به مرور، نویسندگان را بررسی و مطلبی از آنها را در این بخش قرار خواهند داد. با توجه به تعداد بسیار زیاد نویسندگان این سایت، درج اطلاعات تکمیلی، نقد و بررسی تمامی آنها، کاری زمانبر خواهد بود؛ لذا در صورتی که کاربران سایت برای مطلبی از نویسنده، از طریق صفحه «ارتباط با ما» درخواست دهند، تهیه و درج محتوای برای آن نویسنده در اولویت قرار خواهد گرفت.ضمنا اگر شما کاربر ارجمندِ سایت ایده‌بوک، این نویسنده را می شناسید یا حتی اگر خود، نویسنده هستید و تمایل دارید با مطلبی جذاب و مفید، سایرین را به مطالعه‌ی کتاب ترغیب و دعوت کنید، می توانید محتوای مورد نظرتان را از صفحه «ارتباط با ما» ارسال نمایید.


دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

کد امنیتی ثبت نظر

با ثبت دیدگاه، موافقت خود را با قوانین انتشار دیدگاه در ایده بوک اعلام می‌کنم.

پرسش خود را درباره این محصول ثبت کنید